۱۳۹۱ خرداد ۲۴, چهارشنبه

ایران تولید محور - بخش اول



این اشتباه فاحشی است آرمان های رهایی و عدالت  جویانه کارگران ایران را که بخشی از نهضت جهانی کارگران دنیا  را تشکیل می دهند تا سرحد  آرمان ایران تولید محور کاهش داد.

پیوسته تنظیم   رابطه میان آرمان های عدالت جویانه و جهانی و آرمان ایران تولید محور و صنعتی یعنی تنظیم مناسبات  مابین آنچه خالص کارگری است و آنچه خالص کارگری نیست در درون جامعه کارگری ایران یکی از معضلاتی را تشکیل می داده است  که  بر  آن اساس شاخه های گوناگونی از هم منشعب شده اند.

 نظر به این مسئله باید در تنظیم تناسب آرمان های کارگری با آرمان های غیر کارگری جدا از پیروی از مکاتب پرهیز کرد. مکتب گری راه تنظیم این تناسب و راه حل معضل ما در این زمینه نیست بل که سدی عظیمی در سر این راه است.

 از این رو مکاتب  و آموزه  ها اگر به کنار نهاده شوند آنچه باقی می ماند دو جامعه از نظر تاریخی متفاوت است که یکی پس از دیگری خواهند آمد.


  • جامعه مدرن که در ایران از دو قرن به این سو در حال شکل گیری است
  • جامعه پسا مدرن که یک جامعه جهانی و واحد است که پس از آن و بر ویرانه های آن پدیدار خواهد شد

در نوع خود فهم این مسئله که عرض شد چندان مشکل نیست و آنچنانی به دانش و تجارب و هوشیاری نیاز مند نیست که مراحل تکامل اجتماعی انسان ها  مانند عمر آدمی - از کودکی تا پیری - در یک منظر کلان و جهانی  پله هایی هرباره تناوبی اند. این ها مراحل و  پله هایی  از یک نردبان واحد از ترقی اجتماعی انسان هستند که هرباره  بدنبال هم کشیده میشوند و در کلیت مکمل یکدیگر برای یک حرکت به پیش و تعالی اجتماعی بروی این نردبان صعودی تاریخ می باشند

 در این رابطه از قدیم در ایران گفته اند  نمی توان قوره نشده مویز شد. برای رسیدن به قله های رفیع باید از دامنه ها  کم ارتفاع  گذر کرد. سنگ بزرگ علامت نزدن است. بلندپروازی دودمان آدم را برباد می دهد. از آرمان گرایی باید پرهیز کرد. 


این فضیلت هایی اند که صاحبان فرهنگ و فضیلت کشور از دیرباز  گفته اند قارچ هایی نیستند که به سادگی از زیر بوته سبز شده باشند و این طور نیست که حال ما در  زمانه مان بر پایه مدرن گرایی- مدرنیسم که یک مکتب است - این فضیلت ها را  که در نوع خود حقایق بدیهی انسان اند بتوانیم رد کنیم.


آرمان گرایی - ایده آلیسم - به کنار - که یک مکتب است - پس آنچه باقی می ماند امید و تلاش در راه رسیدن به قله های رفیع تکامل اجتماعی و سازندگی و ارتقاء پله پله  کشور است که در سایه و فرجام  آن ایده آل های کارگران جامه عمل خواهند پوشید

این تلاش ها در زمانه ما که  کشور در حال گذار از جامعه های متعدد و متفرق و قرون وسطایی به  یکپارچگی اقتصادی و اجتماعی   است در عمل به این معنا است که کارگران در کنار و به موازات دیگر نیروهای اجتماعی که محصول شرایط یکپارچگی اند و تازه در حال بوجود آمدن  می باشند دست بدست هم  در مسیر حرکتی عمل کنند که برایشان هستی بخش است.

پس در این جا عقل حکم می کند که آدم کارگر بدیهی ترین اصول حیاتی اش  را نادیده نیانگارد. و بدیهی ترین اصول همان گونه که پیشتر ذکر شد این است که ایران در حال حاضر در گذار به پله  مدرنیته و پله ایی  است که در آن هستی کارگری شکل یافته خواهد بود.

اما در این دوران گذار و دوران شکل گیری هستی کارگری بر همت کارگران جنینی است که تمام مساعی خویش را در خدمت این قرار دهند که این زایمان در منتهای کاهش درد انجام گیرد.


در این جا تحت عنوان ایران تولید محور ، ایران یکپارچه و. ایران صنعتی می خواهم به این نکته انظار را متوجه بدهم که برداشتن تیشه و زدن به ریشه های خود بسود جامعه کارگری ایران نیست.


هیچ موجود اجتماعی سنمدیده ایی عاشق و واله  آن روند زایمانی که تاریخ کشورش آبستن آن است نیست. کارگران ایران نه شیفته این روند زایمان هستند و نه فریفته مولود آن: یعنی کاپیتالیسم صنعتی و مدرن


اما به دستهایی نگاه کنید  که از واپس تاریخ آن،  ایران  در حال صعود  به پله مدرنیته را سخت  از پشت گرفته و به عقب می کشد.

این دستهای واپس  مانده، دستهای رهایی کارگران مدرن و صنعتی که حاصل و محصول این صعود تاریخی هستند نیستند.

این دستهای واپس مانده هیچ قرابتی با آرمان های رهایی کارگران که با صعود بر قله های رفیع اجتماعی تحصیل می شوند ندارند.


این دستهای واپس مانده که ایران را هرباره از پس می کشند و به سکون و بازگشت مجبور می کنند پیوسته منبع و ماخذ ابداعات و مکاتبی اند که جملگی با هدف خدمت به واپس گرایی در کشور تنظیم شده اند.

این مکاتب ارتجاعی  برای این که مقبول کارگران واقع شوند گاه به جامه و زبان کارگری در می آیند

بر همین شالوده است که ما کنون  از دیرباز در جامعه کارگری برای مان این مطرح شده است که ایران تولید محور، ایران صنعتی و ایران مدرن آری و یا نه؟

همین منابع ارتجاعی برایمان این را مسئله کرده اند که آیا قرابتی میان آرمان رهایی کارگران و آرمان ایران صنعتی وجود دارد یا نه؟

این پرسش را طرح نموده اند که چه ارتباطی است میان جامعه کارگری و ایران صنعتی؟

آیا بهتر نیست کارگران در عوض همکاری و همراهی در راه ایران تولید محور و ایران صنعتی از همین حالا بسیج شوند ایرانی را بر پا دارند که  در عالی ترین قله های رفیع اجتماعی اش از هر گونه ستم اجتماعی مبرا است؟

آیا بهتر نیست جامعه کارگران از هم اکنون برای جامه عمل پوشانیدن آرمان های اجتماعی شان بسیج شوند؟


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر