بی شک کارهای من در این زمینه بدون اشکال نبوده اند. مهم اما همواره این است که این راه که آغاز شده، گشوده است و بسته نیست. این راه مکتبی نیست و سیستم جامع و مانعی ارائه نمی دهد.
به این اعتبار لیبرال دمکراسی کارگری تنها یک نام جدید نیست بل که با اتکاء به دستاوردهای عظیم کارگران جهان یک محتوای جدید هم است.
لیبرال دمکراسی کارگری با این که بخشی از جنبش جهانی کارگران است بیشتر و اساسا بر شالوده شرایط کشوری هویت خود را در نام و محتوای کسب می کند.
در ایران نیاز مبرمی وجود دارد که از سوی کارگران علائم و نشان ها و چراغ های لازم برای همکاری با نیروهای ترقی خواه دیگر در مسیر یکپارچگی اقتصادی و وحدانیت اجتماعی در جامه یک نظام اقتصادی و اجتماعی و سیاسی نوین داده شود.
لیبرال دمکراسی کارگری در واقع به عبارت دیگر یکی از همین نشان ها است و گفتمان این است که ما کارگران هم در مسیر سازندگی کشور خواهیم بود و سهم خود را اعطا و سهم خود را دریافت خواهیم کرد.
لیبرال دمکراسی کارگری به این معنا عبارت است از این که جامعه کارگری شرایط حساس تاریخی کشور را درک نموده و به این فهم نایل شده است که ایران آزاد و دمکراتیک، ایران تولید محور که بسوی یکپارچگی اقتصادی و وحدانیت اجتماعی پیش روی می کند برای کارگران اگر هم جامعه آرمانی نیست به مراتب از جامعه های پراکنده و عقب مانده گذشته در کشور بهتر است و رجحت دارد.
برای این منظور لیبرال دمکراسی کارگری نشان می دهد که ضمن آن می داند منافع کارگری در پس استقرار کدام نظام اجتماعی - اقتصادی جامعه عمل خواهد پوشید و از این رو سخت به آن وابسته است در عین حال در شرایط داخلی و کشوری به ضروت رفع عقب ماندگی های اجتماعی، نابودی نظام های اقتصادی و اجتماعی کهن که بر کشور مستولی اند و از راه این استیلا انسداد یکپارچگی اقتصادی و وحدانیت اجتماعی، رفاه عمومی، استقرار آزادی و دمکراسی سیاسی در کشور را فراهم کرده اند پای می فشارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر