بنابر این از همان آغاز مدنیت و شهروندی دو رویه در کنار و به موازات هم وجود داشته اند
- رویه ایی که بر حقوق بشر و حقوق انسانی و برابری تکیه می کرده است
- رویه شهروندی که بر حقوق مدنی و بر اصل امتیازات و تبعیض متکی بود
البته همان گونه که می دانیم امروزه حقوق بشر و انسانی بیش از پیش مطرح شده و حقوق مدنی را به شکل پیشین به کنار افکنده و یا دچار تغییرات عدیده نموده است.
امروزه حقوق مدنی و حقوق شهروندی به مفهوم حقوق خصوصی در برابر حقوق پوپلیک و یا حقوق دولتی مطرح می باشد.
اما از برجسته ترین حقوق مدنی و به این اعتبار خصوصی کما فی سابق اصل مالکیت بر ابزار تولیدات اجتماعی از دایره حقوق عینی و مادی می باشد. بخش دیگر حقوق مدنی حقوق سوبژکتیو نظیر وراثت و ازدواج و... است که همان حقوق شخصی است که به فارسی به غلط حقوق ذهنی ترجمه شده است.
برای مبحث ما یعنی شهروند کیست این تقسیم بندی ها جالب توجه نیستند. نکته مهم هرباره این است که بن مایه مدنیت از آغاز بر یک جدایی و تفکیک اجتماعی نهاده شده بود و سپس در مراحل بعدی تکاملی هم بر همان شالوده پیشرفت نمود و دستخوش تغییر و تحولات گشت و تا جامعه مدنی و صنعتی امروزی تداوم یافت.
بر اساس همین تفکیک و تضاد اجتماعی هم کلیه مقولات و مولفات نظیر دولت، جامعه، اقتصاد، مالکیت ، حقوق و... تغییر و انبساط یافت.
به عبارت دیگر با تغییر و تحول در شهروندی و جامعه شهری مقوله شهروند هم دستخوش تغییر و تحول گردید.
بر این اساس همان گونه که ما امروز بهتر از گذشته می دانیم در آغاز پرولتاریا بخشی از جامعه شهری و مدنی و بخشی از شهروندان بود که به منزله طبقه ایی از جامعه بالا دست بر گرده جامعه کار و جامعه بردگان سواری می گرفت
لذا این نکته که امروزه شایع است دایر بر این که پرولتاریای امروزی طبقه ایی از جامعه شهری و شهروندی است - یعنی آن گونه که شهروندان می فرمایند: طبقه ایی از جامعه ماست - بر اساس تاریخ اجتماعی باستان تنظیم شده لاکن در این رابطه باید دانست در همان عصر باستان، پرولتاریا قرابتی با جامعه برده و بردگان نداشت. و به عبارت معکوس جامعه بردگان در شمار شهروندان نبودند و هرگز طبقه ایی از طبقات شهروندی محسوب نمی شدند.
بنابراین امروز در تدقیق مقوله شهروند کیست باید نگاهمان معطوف به این نکته باشد که به مرور زمان با آغاز انقلاب صنعتی و انقلاب در شهر روابط اجتماعی نوینی پدیدار شده اند و در این روابط جدید جامعه کار و کارگران مانند باستان جدا از جامعه سرمایه - سرمایه به مفهوم قدیمی و کلاسیک یعنی ابزار تولید اجتماعی - و جامعه بالا دست روبه پیدایش نهاد.
به این جامعه کار نوین بر اساس تاریخ باستان پرولتاریا نام نهادن و بر همان اساس جامعه کار و کارگران را از شهروندان تلقی نمودن بی شک خالی از لطف نیست. لاکن به همان میزان عاری از حقیقت است..
ادامه دارد...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر