۱۳۹۱ فروردین ۱۷, پنجشنبه

شهروند کیست؟ بخش اول

پاسخ به این پرسش که« شهروند کیست» در حین سادگی ، آسان نیست.

آنچه که مسلم است این است که با وجود همه تغییر معانی که واژه شهروند از بدو پیدایش تاکنون یافته و در سطح جهانی و میان اقوام گوناگون دستخوش تغییر معانی بسیاری شده است، از آغاز به هر ساکن یک سرزمین و یک کشور شهروند نمی گفته اند.


اولین  مصاف شهروند با اقوام وحشی و بربر و بادیه نشین و کوچی و قبایل و عشایر و...بود.

از همیجا واژه مدینه، شهر، به مفهوم اسکان یافتگی و مدنیت و... ابداع شد. اسکان بافتگی  برخلاف بربریت با فلاحت همراه بود.و همراه با ایندو ساختن برج و بارو، دژ و قلعه و استحکامات متداول گشت.

تا امروز در بسیاری از زبان ها واژه شهر و شهروند به گونه ایی در ارتباط است با این مولفه های گفته شده پیرامون مدنیت و شهری نشینی.

به این مولفه ها مدنی و شهری باید یک مولفه دیگر و اساسی را که تاکنون از پیکر مدنیت و شهروندی گری خلاصی نیافته را اضافه نمود: و آن تضادی می باشد که از همان آغاز در روابط انسانی و اجتماعی مدنیت و شهرنشینی از موجودیت برخوردار بوده است و به عبارتی کلیت  جامعه مدنی  بر آن بهره کشی از کار انسانی استوار بوده که  او از جامعه برده و زیردست  می کرده است.

ذکر این مولفه انسانی و اجتماعی برای ادراک  موضوع « شهروند کیست» مهم است.  وجه مهم دیگر این مورد در ارتباط است با  فهم مقوله  هایی نظیر جامعه و دولت که پیوسته با مقوله شهروند مرتبط بوده اند.

باید مسئله را  چنین تصورکرد:

از همان آغاز جامعه شهری که انسان های درون آن خود را شهروند می خواندند و به زراعت اشتغال داشتند و در راستای جدایی کشاورزی از دامداری از اقوام خود جدا شده و در نقطه ایی اسکان یافته بودند  جامعه خود را بر پایه کار جامعه برده استوار ساخته بودند.

باید در نظر داشت جامعه برده گرچه  از نفوس بودند اما شهروند محسوب نمی شدند. چرا که از جامعه آزاد یعنی جامعه شهری نبودند.

جامعه شهری و به تبع آن شهروندان از مدیران و قضات کشور بودند و جامعه برده و جامعه کار از هر گونه حقوقی محروم بود.

به عبارت ساده تقسیم میان کار فکری و کار یدی شده بود. جامعه بالادست، دارای دولت بود، مدیر بود، حق قضاوت داشت، در یک کلام وجود داشت و جامعه کار  اصلا وجود خارجی نداشت مگر به صورت شی و ابژه. مگر به شکل مادی و اقتصادی.

پس در کنار وحشی ها و بربر ها این دسته دوم اجتماعی، جامعه کار بود که شهروند محسوب نمیشد و دارای دولت نبود، از حقوق شهروندی محروم، و  تابیعت دولتی نداشت، و به عبارت ساده تر اصلا داخل آدم محسوب نمیشد

ادامه دارد...


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر