باید ایدئولوژی ها را- مکاتب را - به عنوان یک معضل اجتماعی جدی گرفت. آن میزان که جامعه های انسانی از ایدئولوژی ها- مکاتب - در رنجند از دین در رنج نیستند.
پذیرفتنی است که در بسیاری از موارد و از جمله در مورد دین اسلام و مذهب شیعه در کشور ما مرز میان دین و مکتب - ایدئولوژی - از بین رفته است
اما در رابطه با دین ، ایدئولوژی تنها متشکل از مکاتب دینی نیست. از همین رو رابطه دین و مکاتب پیوسته مانند دین و مکاتب دینی حسنه نیست و هستند مکاتبی که ضد دینی هستند. این ایدئولوژی های ضد دینی در رابطه با دین اسلام و مذهب شیعه به همان میزان به مثابه یک مکتب و به عنوان یک معضل اجتماعی ایفاگر نقشند که مکاتب دینی می باشند.
ما امروز در ایران چنین ایدئولوژی های ضد دینی داریم که در یک مصاف با ایدئولوژی رسمی و حاکم می باشند.
از همین رو بخشی از نقدهایی که امروزه به دین اسلام در سایه ایدئولوژی رسمی و حاکم می شود از زاویه یک ایدئولوژی و مکتب دیگر است.
من سعی می کنم در پایین قدری به انکشاف این موضوع بپردازم.
رابطه دین و ایدئولوژی دینی را می شناسیم. در این رابطه دین و جامعه دینی- امت و کاتولیسه - از یک امر دینی و عامی به یک امر خاص و خواص و مکتب جامع و مانع و به یک سیستم تمام و کمال ایدئولوژیک در می آید که طبقه ایدئولوگ ها و آموزگاران خود را در یک سلسله مراتب هرارشیک دارا است.
هر مکتب جامع و مانع و هر نظام ایدئولوژیک تمام و کمال مبتنی است بر کلیت مطلقه اجتماعی، علمی و فرهنگی و در مکاتب دینی این کلیت مطلقه بر شالوده دینی استوار است و در سایر مکاتب بر شالوده های دیگر.
در یک ایدئولوژی و مکتب کلیت هستی انسانی به شکل ایده ایی - ایدوی - و به صورت اندیشه در کنارهم در یک سیستم منظم و جامع بر یک اساس معین تنظیم میشود.
مبنای عزیمت یک مکتب هستی انسانی نیست بل که خود مکتب است. از همین رو هر مکتبی مرکب از مجموعه جامعی از اصولی است که هرباره می کوشد هستی انسانی را در چارچوبه تنگ آن اصول بگنجاند. به این اصول آموزه های مکتبی می گویند. برای هر مکتب و آموزه مکتبی بنیان گذاری وجود دارد.
ادامه دارد....
پذیرفتنی است که در بسیاری از موارد و از جمله در مورد دین اسلام و مذهب شیعه در کشور ما مرز میان دین و مکتب - ایدئولوژی - از بین رفته است
اما در رابطه با دین ، ایدئولوژی تنها متشکل از مکاتب دینی نیست. از همین رو رابطه دین و مکاتب پیوسته مانند دین و مکاتب دینی حسنه نیست و هستند مکاتبی که ضد دینی هستند. این ایدئولوژی های ضد دینی در رابطه با دین اسلام و مذهب شیعه به همان میزان به مثابه یک مکتب و به عنوان یک معضل اجتماعی ایفاگر نقشند که مکاتب دینی می باشند.
ما امروز در ایران چنین ایدئولوژی های ضد دینی داریم که در یک مصاف با ایدئولوژی رسمی و حاکم می باشند.
از همین رو بخشی از نقدهایی که امروزه به دین اسلام در سایه ایدئولوژی رسمی و حاکم می شود از زاویه یک ایدئولوژی و مکتب دیگر است.
من سعی می کنم در پایین قدری به انکشاف این موضوع بپردازم.
رابطه دین و ایدئولوژی دینی را می شناسیم. در این رابطه دین و جامعه دینی- امت و کاتولیسه - از یک امر دینی و عامی به یک امر خاص و خواص و مکتب جامع و مانع و به یک سیستم تمام و کمال ایدئولوژیک در می آید که طبقه ایدئولوگ ها و آموزگاران خود را در یک سلسله مراتب هرارشیک دارا است.
هر مکتب جامع و مانع و هر نظام ایدئولوژیک تمام و کمال مبتنی است بر کلیت مطلقه اجتماعی، علمی و فرهنگی و در مکاتب دینی این کلیت مطلقه بر شالوده دینی استوار است و در سایر مکاتب بر شالوده های دیگر.
در یک ایدئولوژی و مکتب کلیت هستی انسانی به شکل ایده ایی - ایدوی - و به صورت اندیشه در کنارهم در یک سیستم منظم و جامع بر یک اساس معین تنظیم میشود.
مبنای عزیمت یک مکتب هستی انسانی نیست بل که خود مکتب است. از همین رو هر مکتبی مرکب از مجموعه جامعی از اصولی است که هرباره می کوشد هستی انسانی را در چارچوبه تنگ آن اصول بگنجاند. به این اصول آموزه های مکتبی می گویند. برای هر مکتب و آموزه مکتبی بنیان گذاری وجود دارد.
ادامه دارد....
برای مبارزه با ایدئولوزی فقط با ارج نهادن به ارزشهای حقوق بشری و عقلانیت آزاد و رها میتوان اقدام درست و همیشگی کرد.با ایدئولوزی نمیتوان بمصاف ایدئولوزی رفت
پاسخحذف