برای پی بردن هرچه بیشتر به بی پایه بودن چنین جزمی گری ها اجازه دهید بیش از همه وارد یک مبحث اصولی و به اصطلاح تئوریک شویم که به جهاتی کهنه تشت این جزمی گری در ایران را از بام هفتم به پایین خواهد افکند
همان گونه که میدانید - که حداقل جزمی گرایان آنرا می پذیرند - این هستی مادی - اقتصادی - انسان است که هستی اجتماعی - جامعه انسانی - را تعیین می کند. این اصل اول ناظر بر مناسبات اقتصاد اجتماعی و جامعه انسانی است. اصل دوم ناظر بر رابطه جامعه انسانی و نظام سیاسی است. بر پایه اصل دوم این هستی اجتماعی است که نظام سیاسی کشور را تعیین می کند.
اصل اول - فرم هستی اقتصادی انسان فرم هستی اجتماعی او را تعیین می کند - به شکل کوتاه شده: اقتصاد جامعه را تعیین می کند.
عکس این رابطه این خواهد بود که این جامعه است که اقتصاد را تعیین می کند.
حال چرا این اصل و اصول برای میارزه ما علیه جزم گرایی مهم هستند.
چون این اصل به ما می گوید که اقتصاد اجتماعی انسان از پویایی برخورداراست. چون در این جا از اقتصاد اجتماعی بشر به شکل یک کلیت انتظامی سخن به میان می باشد نظر به این پویایی و دینامیک نظام های اقثصاد اجتماعی می توانیم سرانجام چنین نتیجه گیری کنیم که نظام های اقتصادی دارای تاریخ تکاملی مخصوص به خود می باشند که چون این روند تاریخی - اقتصادی به مراحلی از سفلی به علیا تقسیم بندی می شود آنگاه در آن خودبخود هر مرحله اقتصادی و تاریخی گویای یک فرماسیون و شیوه اقتصادی خواهد بود.
ما قبلا هم به این نکته اشاره کرده بودیم که سرمایه داری که مد نظر ماست یک نظام اجتماعی و به این معنا یک جامعه است که در شکل منفرد آن از مناسبات اجتماعی تشکیل یافته است. بر شالوده صحبتی که ما در این جا داریم - برپایه اصل اول یعنی رابطه اقتصاد و جامعه - جامعه سرمایه داری درتناسب قرار می گیرد با یک فرم از اقتصاد اجتماعی که آنرا تعیین می کند.
به عبارت اولی یک فرم و سطحی از تکامل اقتصاد اجتماعی درتناسب قرار دارد با یکی از اشکال جامعه سرمایه داری.
شما اگر به این اصل و نتیجه گیری از آن توجه کنید پی خواهید برد که برخلاف تصور جزمی گرایی جامعه های سرمایه داری و به تبع آن اقتصاد هایی که این جامعه ها در شالوده خود دارند و بر آن استوارند با هم و در قیاس با هم یکی نیستند.
به این اعتبار جامعه سرمایه داری سنتی برابر با جامعه سرمایه داری مدرن نیست. چرا که هر یک از این جامعه ها- سرمایه داری - نمودار و گویای اجتماعی و تاریخی یک مرحله اقتصادی و مادی در کشور ما می باشند.
پس چنانچه از نظر اقتصادی و مراحل تکاملی آن به جامعه های سرمایه داری بنگریم هرگز به این نتیجه جزمی نخواهیم رسید که جامعه های سرمایه داری در ایران اعم از سنتی و مدرن باهم و در کنار هم و بدون تفاوت تاریخی از یک کلیت واحدی هستند که تفاوت تنها در این است که هریک لایه و یا قشری از یک کلیت اجتماعی واحد می باشد.
از این گذشته بر پایه اصل دوم داشتیم: این جامعه است که سیاست را تعیین می کند. بر این شالوده به نظام جمهوری اسلامی بنگرید. نظام سیاسی حاکم بر ایران بر اساس اصل دوم نمی تواند ازسوی یک جامعه ایی تعیین شده باشد که تاریخا وجود خارجی ندارد و تنها بطور تجریدی و از جمع بست دو جامعه سرمایه داری تاریخا و اقتصادا متفاوت برپایه جوهر مشترک سرمایه داری بوجود آمده است.
این که دو جامعه سرمایه داری به لحاظ اصل رابطه کار و سرمایه داری جوهر مشترکی هستند تنها یک تجریدی است که ما برپایه اصل و جوهر مشترک ایندو جامعه ها انجام می دهیم اما در عالم واقع این ها دو جامعه متفاوت و از هم جدا هستند و چنانکه در ایران می بینیم حتی با هم در یک منازعه تاریخی قرار دارند.
ادامه دارد....
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر