۱۳۹۰ اسفند ۵, جمعه

ایرانویج - قسمت سوم

بهر حال این زور وان که حکم نقش پدر را دارد دارای دو فرزند یکی بهمن و دیگری اهریمن بود. بهمن و اهریمن به این قرار آنجا هستند تا نماد ثنویت و دوآلیسم باشند. این همان دوآلیسمی است که زمانی بعدها مانی پیامبر سعی نمود در یک ر - فرم یعنی بازگشت به گذشته های  دینی خویش آنرا زنده و احیاء کند که موفق نشد.

در زبان های اروپایی امروز عبارت" مانی وار یعنی دوآلیستی به مسائل برخورد کردن یعنی دنیا را سیاه و سفید دیدن" در واقع از همین جا نشات می گیرد. بهر حال مانی پیامبر در دوره ساسانیان   تنها یک رفرماتور و محی الدین بود و نه بیشتر که سعی داشت همان گونه که امروزه برخی در پی برگرداندن مسیحیت - پروتستان -  و اسلام - عرفان ضد شریعت -  به گذشته های اولیه شان می باشند آیین ایرانیان را به ثنویت آغازینش باز گرداند که شباهت زیادی به آیین هندو قدیمی داشت.


پس در این جا مهم این است که در نظر داشته باشیم که پش از این که آیین ایرانیان به مرور زمان دستخوش تغییر و تحول گردد دارای یک وضعیت دیگری بود.

بر همین اساس عده ایی به این نظرند آیین ماد ها و یا دین مغ های مادی - کرپان ها - بیانگر همین وضعیت پیشین دین ایرانیان بوده است.

ماد ها بی ارتباط با سیستان نبودند اما مکان اصلی شان در جنوب رود ارس و در منطقه آذر آبادگان و یا آذر بایجان امروزی بود. در این سرزمین امپراطوری ماننا واقع بود و این ها مرتب با امپراطوری آشور در نبرد بودند.

 به ظاهر در همین منطقه جدایی دیو یسنا یان  از  آثوره یسنایان - مزدیسنایان - باید صورت پذیرفته باشد که بی ارتباط با سیستان هم نبوده است.

دیو یسنایان برخلاف مزدیسنایان و یا  پیروان آهورا مزدا  از روحانیونی بر خوردار بودند که آنرا  کرپان می نامیدند. این کرپان ها از طبقه اول جامعه زمان خود بودند و   قدرت بسیاری داشتند.

جالب در این جا در این است که گفته میشود که با اصلاحاتی که پیامبر زردشت در دین ایرانیان وارد کرد این اصلاحات در واقع متوجه همین طبقه روحانیت که کرپان نامیده میشوند بود.

این که آیین کرپان ها آیین دیو پرستی بود معلوم نیست. اما گفته میشود که این آیین همان آیین میترای گاو کش بود و گاوکشی در واقع یک عمل زشت و عمل دیو صفتانه بوده است.

بهر حال به نظر می آید در عصری که میترا و مهر و آذر و آتش در مرکز کانون دیانت قرار داشت و دیو یستانی و مزدیستانی در یک ثنویت از هم چندان جدا نبودند در کنار آیین های که بعد ها تداوم یافت آیین گاو کشی که با نام میترا همراه بود رواج داشت که بعدها از سوی زرتشت مورد اصلاح قرار گرفت و تقبیح شد.

در هر صورت در ارتباط با این کریان ها یعنی روحانیون و مغ های  دین قدیمی است که سخن از مغ های مادی به میان میاید و به ظاهر مغ ها یعنی روحانیون که   قبل از زرتشت و اصلاح دینی اش کرپان خوانده میشدند پیرو آیین میترا بودند که در دیده اصلاح گری به نام زرتشت این آیین یک کیش  دیو پرستی بوده است.

بهر حال اگر بر روایات بتوان تکیه نمود این دیو پرستی  با آن دیو پرستی که ایرانیان معتقد بودند که در نزد هندیان رواج دارد یکی نبوده است.

نکته مهم در ارتباط با مسئله ثنویت و همزادی بهمن و اهریمن در این است که اصلاحات زرتشی هرگز نتوانست بطور کلی رد پای کرپان ها و یا آیین دیو پرستی و دین باطل... را از دین اصلاح شده ودین پاک برچیند.

در اوستا آمده است که سه تن و یا سه خاندان از این کرپان ها در برابر دین زرتشت و اصلاحات او مقاومت کردند اما سرانجام این سه خاندان که اوسیج، کوی  و بندو خوانده میشوند شکست خوردند.

بهر حال در عصر کوی ها و کیانیان  یعنی کی قباد ها و کی خسروها و....عنصر پادشاهی و روحانیت در هم ادغام بودند و پادشاه در عین حال  فرد اول روحانی محسوب میشد. نظر به این مسئله این امر باید مربوط به ازمنه های بسیار پیشین بوده باشد.

عصر کوی و کیانان و کرپاتان و دیوان اگر هم مانند دیگر اعصار افسانه سرایی شده اما در اصل یک افسانه ویا یک تکه از تاریخ دین نیست. بل که واقعیت و تاریخ واقعی است که برای ما اما به صورت افسانه و یا بهتر بگوییم یه صورت یک  دور باطل از یک دین  و  یک دین باطل و قدیمی و آنهم از سوی روحانیون زرتشیان که خود را پیرو دین پاک می دانستند به شکل تکه ایی از تاریخ دین به ما به میراث  رسیده است و از همین رو هم با روایات دینی و در انبوهی از ابرهای شعائر دینی گرفتار مانده است.

لاکن از این ها گذشته به نظر می آید که  در آغاز به موازات به مینو و یا بهمن که مظهر نیکی بوده موجود دیگری وجود داشته که انگره مینو و یا اهریمن خوانده میشده است که نماد پلیدی محسوب میشد.

ادامه دارد...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر