۱۳۹۰ آذر ۲۱, دوشنبه

بدون یک تواق میان نیروهای اجتماعی شالوده ریزی دمکراسی نو ممکن نیست!

باید از کلمات زیبا و فریبنده پرهیز کرد. باید واقع بینی را رها نکرد. باید در راه سازندگی کشوری با سنت های کهن شکیبا بود. باید به تاریخ و راهی که می پیماید عنایت داشت!






به کمتر کسی از ما ایرانیان امروزه پوشیده است که راه رهایی ایران در گرو اتحاد  مردمی است. اتحاد  مردمی در قالب یک کنگره  مردمی و سراسری ، شالوده اجتماعی استقرار نظام قانون، استقلال قوه قضایی، ثبات سیاسی است.

اما این اتحاد مردمی ممکن نیست مگر این که نیروهای اجتماعی کشور بطور سازماندهی شده، هر گروه در تشکیلات خود، دراتحادیه سراسری کارگری، مجمع سراسری کارفرمایان، و... به منظور انجام یک توافق اجتماعی برای همکاری برای محو استبداد، استقرار دمکراسی و آزادی، پیشرفت و.... به سوی هم بشتابند.

معنای عملی آن این است که نیروهای اجتماعی و مردمی تصمیم می گیرند که با استقرار دمکراسی، و آزادی بر پایه یک توافق عمومی ، و ... من بعد از راه دمکراتیک و آزاد و از راه صندوق های رای حاکمیت خود را  هرباره بر دیگران اعمال نمایند!

معنای عملی آن این است که نیروهای اجتماعی در جهت  استقرار و استحکام  نظام قانون، قوه قضایه مستقل کوشا خواهند بود.

معنای عملی آن این است که  پیمان اجتماعی ذکر شده به مفهوم گردن نهادن به راه های قانونی و دمکراتیک برای نیل به اهداف گروهی - اجتماعی است.

از سوی دیگر این به این معناست که گروه های اجتماعی از پیش می پذیرند برای نیل به اهداف گروهی داشتن تشکیلات- مردمی و سیاسی- لازمه هر گروهی است که باید موجودیت آن بطور رسمی پذیرفته شود.

از دیگر سو این ها به این معنا هستند که مردم ایران - صرف نظر از گروه اجتماعی بر پایه آشتی و توافق اجتماعی به استقبال تاربخ شتافده و بنابر تجاربی که کسب کرده اند به این نتیجه همگانی رسیده اند که نجات کشور و نجات خود در پایان بخشی به وضعیت سیاسی، اجتماعی و حقوقی و... کنونی است.

باید توجه داشت وضعیت سیاسی، اجتماعی و حقوقی و.. حاضرین کشور یک وضعیت تاریخی و مربوط به پیشینه اجتماعی کشور است که تنها در صورت تحول تاریخی و اجتماعی کشور و رفع سد و موانع موجود در سر راه حذف آن اصلاح پذیر خواهد بود.

ما اگر وضعیت کنونی را با وضعیت مطلوبی که حاصل توافق مردمی است مقایسه کنیم در رابطه با شرایط کنونی به لحاظ های گوناگون اجتماعی، سیاسی و حقوقی به ایرانی بر می خوریم که میراث ننگین استبداد، عقب ماندگی، فقر فاحش تا سرحد فلاکت عمومی ، بی قانونی، بی حقوقی و .... است.
هیچ شکی نیست در چنین ایرانی تنها اندک نیرو های اجتماعی منتفع اند و اکثر اهالی از آن متضرر  و لذا خواهان تحول شرایط موجود می باشند

کنگره سراسری در واقعیت امر بر پایه اراده همین اکثریت اهالی تشکیل و حاصل عملی آن، ایرانی جدیدی است که تنها درسایه همت و حاکمیت همین اهالی جاده های ترقی و تاریخی را طی خواهد نمود.

در راه اتحاد برای ایرانی نو باید نیروهای اجتماعی خواهان دمکراسی و ایرانی نو خویشتن داری و فداکاری ها نمایند. باید از عمده کردن تضادی موجود میان خود که زمانی در همین کشور باید حل گردند و اما عمده سازی شان در شرایط کنونی  تنها بسود  حاکمیت ایران کهن  و فعلی است پرهیز کرد و بازیچه تحریکات نشد.

باید شعار ما این باشد اصلاحات و راه قانونی میان خودمان، انقلابی و اعمال حاکمیت علیه ایران کهن و استبدادی!



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر