این قسمت از بررسی کمونیسم کارگری بر اساس مصاحبه انترناسیونال با رفیق فقید منصور حکمت را پی می گیریم با مفاهیم لیبرالیته و دمکراسی و این که آیا ما کارگران لیبرالیم و یا دمکرات؟
اجازه بدهید من این مطلب را با لیبرالیته و آزادی شروع کنم. گرچه این سنت رواج ندارد که کارگران خود را لیبرال بنامند اما بطور کلی این نگرش درستی است که ما این را و بخصوص در ایران رواج دهیم که کارگران لیبرال هستند.
رفیق منصور حکمت هم می پذیرد که وقتی سخن از آزادی و لیبرالیته است سخن از مکتب لیبرالیسم نمودن امر بیهوده ایست. بطور کلی باید بپذیریم که در این مبحث بررسی کمونیسم کارگری اصلا از مکاتب مطلبی ما وارد ننمودیم. بحث ما در این مکان حول و حوش مکاتبی نظیر لیبرالیسم، سوسیالیزم نیست.
اما پیرامون آزادی و لیبرالیته که مغایر با مقوله دمکراسی است نگرش های اجتماعی یکسانی میان کارگران و بورژوازی در عصر بورژوایی تکامل اجتماعی وجود ندارد.
بورژوازی نوین یعنی بورژوازی این عصر به امر آزادی به گونه دیگر نظر می افکند تا کارگران نوین.
از نظر کارگران نوین آزادی و لیبرالیته محدودیت های تاریخی بورژوایی را ندارد. این آزادی اصیل تر، انسانی تر و فراتر از مراحل تاریخی و به این معنا طبیعی تر است.
از نظر کارگران نوین آزادی امری طبیعی است . آزادی که منوط به این و یا آن فرماسیون اجتماعی، و وابسته به این و یا آن جامعه و این و یا آن مالکیت بر اقتصاد اجتماعی شد مبدل به یک امر اجتماعی خواهد شد. و از زمانی که آزادی به امر اجتماعی مبدل شد امر رهایی اجتماعی به امری برای اعاده حقوق طبیعی مبدل خواهد شد.
رفیق فقید منصور حکمت در این رابطه جمله شیرینی دارد:
- منصور حکمت : کسى که انسانها را به صرف وابسته نبودن به زمين و داشتن حق معامله مال و کارشان در بازار و راى داشتن در انتخابات مجلس، آزاد ميپندارد مشکل بتواند به ديدگاهى که حتى در آزاد ترين دموکراسى ها حقارت انسانها را در برابر قدرت همه جانبه سرمايه افشاء ميکند چيز بدرد بخورى اضافه کند.
او به این ترتیب به آزادی بوروژوایی، عدم وابستگی فئودالی به زمین، حق تجارت، حق مالکیت بر اقتصاد عمومی و اجتماعی، حق رای، آزادی فکر، آزادی عقیده و آزادی فردی و اجتماعی اشاره می کند در عصر بورژوایی مطرح اند اما همگی دارای این نقصان تاریخی اند که محدود به آزادی جامعه بورژوایی و آزادی او برتسلط بر جامعه کارگری استوارند.
به هر حال در عصر بورژوایی تاریخ تکامل اجتماعی اعاده حقوق طبیعی انسان نه به شکل کامل و به شکل رهایی از ستم انسان بر انسان، محو و زوال جامعه فرودست و بالا دست اما به شکلی ناکامل و بورژوایی متحقق می شود.
نظر به این تحقق و نظر به مشارکت در پروسه تحقق کامل اعاده حقوق طبیعی و آزادی انسان و محو استثمار انسان از انسان است که مشارکت فعال کارگران نوین در مرحله بورژوایی تاریخ با هدف حذف شرایط های اجتماعی و انسانی و به ارث رسیده از مراحل تاریخی ماقبل بورژوایی که حقوق و آزادی را از انسان سلب نموده اند ، الزامی وضروری است.
این در واقع همان رویکرد مرحله ایی و تاریخی است که خود را با نگرش جزمی که کمونیسم کارگری که رفیق منصور حکمت آنرا نمایندگی می کند متمایز می کند.
بنابراین انتقاد های تاریخی و عدالت خواهانه ایی که ما کارگران از نقصان های تاریخی مرحله بورژوایی تکامل اجتماعی انسان در کشور داریم نه از سر حمایت از ابقای شرایط های اجتماعی و سیاسی که منجر به حذف مطلقه حقوق انسانی و طبیعی می گردند بل که از زاویه نیرویی در کشور است که در حین مبارزه برای تحقق این حقوق، پیگیرانه تا فرجام نهایی و کامل تحقق آزادی و حقوق انسانی یعنی رفع ستم اجتماعی و استقرار برابری اجتماعی است به مبارزه و تلاش خود ادامه خواهد داد.
به عبارت ساده تر ما به خاطر فقدان دوچشم یک چشم را ازدست نخواهیم داد. در این جا سخن بر سر بسنده کردن به یک چشم نیست بل که بازیابی مرحله ایی و کامل بینایی از راه دستیابی به یک چشم است.
ادامه دارد....
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر