۱۳۸۸ بهمن ۶, سه‌شنبه

مثل همیشه گرچه آقای سام قندچی در اساس نظرات درستی به مسائل ایران ارائه میدهند، که من به شخصا با علاقه زیاد به مطالعه آن مینشینم، اما اگر اجازه بدهید نکاتی چند را در رابطه با مطالب امروزیشان عنوان کنم.

۱- گرچه مقایسه حرکت توده یی جنبش سبز با حرکت سازمانی مجاهدین خلق ایران از یک لحاظ که هر دو متوجه رژیم و نظام اند، عاری از حقیقت نیست و اقرار می‌کنم چنین مقایسه أی برای یک ناظر سیاسی بدون وسوسه نیست و عدم مبادرت به‌ انجام آن مستلزم خویشتنداری فراوان است. اما از آنجا که ایشان این مبحث را آغاز کرده‌اند، لازم میبینم نکاتی‌ را در این مورد اشاره کنم. صرف نظر از میزان پایگاه توده یی آنزمان سازمان مجاهدین خلق، آغاز فاز نظامی از سوی این تشکیلات نه به خاطر نظامی و غیر مسالمت آمیز بودن آن، بلکه به دو علت زیر نادرست بوده است:

۱-نا‌ بهنگام و زودرس بودن این حرکت نظامی

۲-تشیکلاتی و جدا از توده بودن این حرکت نظامی، به مثابه تداوم مشی‌ چریکی این سازمان

اما در مورد خود سازمان مجاهدین خلق ایران. معمولا سنت رایج در میان سیاسیون ایرانی‌ از دیرباز این بوده که این سازمان را به عنوان بخش جوانان سازمان نهضت آزادی ایران بدانند. البته این سازمان یک طیف و یک جبهه بوده و هیچگاه یکدست نبوده است. به نظر من این مطلب که آقای سام قندچی مطرح میکنند:

اينکه چگونه آقای خمينی توانست به اين راحتي دوسال بعد از انقلاب ۵۷ شخصيت بزرگ ليبرال و مدرن ايران، مصدق را اينگونه مورد حمله قرار دهد نشان دهنده واپسگرايی اکثريت شرکت کننده در انقلاب بود.

را اگر اصل قرار دهیم، آنگاه نتیجه حتمی آن این است، که سازمان مجاهدین خلق ایران از این واپسگری مستثنی نبوده است. در مورد نهضت آزادی این واپسگرایی و استبداد گرایی(شریعت سالاری- که به‌ اشتباه "مذهبی‌" خوانده میشود) با مردم سالاری و ترقیخواهی و یا ملی‌ گرائی(که ملی‌ خوانده میشود) در هم میامیزد. به این معنی نهضت خود را یعنی اینکه نه‌ وپسگرا است و نه‌ ملیگرا و لیبرال به عنوان جریان "ملی‌ - مذهبی" میخواند.به‌ نظر من نهضت آزادی ایران یک جریان سیاسی سانتریستی، نه‌ لیبرال و نه‌ واپسگرا است. یعنی‌ من با این نظر می‌‌خواهم بگویم، که نهضت آزادی به منزله پلی است میان مستبدان شرعی و لیبرال‌های ترقی خواه و دمکرات. بیهوده نیست نظر به مواضع التقاطی و سانتریستی این سازمان، به مثابه چوب دو سر طلا خواه از سوی مستبدین شرعی و خواه از سوی لیبرال‌ها و دمکرات‌ها مطرود شده است. در مورد سازمان مجاهدین- رجوی ما این واپسگرایی را بیشتر شاهد هستیم تا لیبرالیزم.

۲- در مورد مسالمت آمیز بودن جنبش سبز صحبت کم نیست. به‌ نظر من از مسالمت آمیز بودن و مسلحانه بودن یک مشی‌ و رویه ساختن و آنرا از الان به جنبش خود جوش به سان یک جامه از پیش تعیین شده بر تن‌ کردن اشتباه بزرگی است.

۳-جنبش ملی‌ - دموکراتیک تنها مرکب از لیبرال‌ها نیست. لیبرال‌ها جناح راست این جنبش هستند. در مورد مسالمت آمیز بودن جنبش با اینکه لیبرالها به اصول جنبش ملی‌ - دموکراتیک تکیه دارند، که این درست است، اما من مخالف برخورد‌های دگماتیک و عافیت جویانه‌ام که بیشتر متنسب به‌ منش آقا منشانه لیبرالی است،می‌باشم.

۴-زودرس و عجولانه بودن حرکت تشکیلاتی سازمان مجاهدین، برغم اشتباه بودن که ضربات سهمگینی بر جنبش ملی‌ - دموکراتیک وارد نمود در بسیاری موارد پیشگامانه بوده است. بطور مثال از نظر: چالش با رژیم، تشیکل شورای ملی‌، دولت موقت...



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر