معمولا در رابطه فئودالیت رژیم به فقدان فئودالیسم و انجام اصلاحات ارضی در ایران اشاره میشود. البته بسیاری در قرون وسطای بودن حکومت تردیدی ندارند.اینکه حکومت در ایران ما قبل مدرن است، نقطه حرکتی بدی نیست. پس ما میتوانیم از آن مبنایی بسازیم و نتیجه بگیریم، برغم انقراض روابط فئودالی در روستا ها، رژیم فئودالی در ایران منقرض نشده است. با این جمله جملگی متوجه میشویم، رژیم فئودالی یک نظام حکومتی است. این نظام در رژیم اسلامی بازسازی شده است. این امر موجب بازسازی یک شرایط تاریخی گشته، که فئودالی نام گرفته است. برغم ضربهها سهمگینی که در طول سالهای متمادی بر پیکر زوال یافته فئودالیته فرود آمده، اما میبینیم با بازسازی آن در کالبد رژیم شریعت ،شرایط ماقبل مدرن امکان جدیدی یافت به حیات ننگین خود ادامه دهد. شرایط اجتماعی مدرن و دموکراتیک، مدنی و پیشرفته فاتح انقلاب ۵۷ نبود. جابجایی قدرت در پس این شرایط و به زیان آن عملی شد. این جابجایی منجر به استحکام دژهای شرایط ماقبل مدرن و دموکراتیک، بورژایی و پیشرفته گشت. استقرار حکومت اسلامی نظام حقوقی و قانونی فئودالیته را به طور علنی حاکمیت بخشید. بر کسی پوشیده نیست، ایران با این عمل پسرفت کرد.پسرفت کردن کشور، بازسازی مناسبات عقب مانده فئودالی از کانال نظامهای حقوق و قانونی - که شریعت خوانده میشود - معمولا با مطلب دیگر، یعنی مناسبت اقتصادی در شهر و روستا، مخلوط میشود. این اختلاط موجب آشفتگی فکری فراوانی شده است. حتی با مداخله رژیم فئودالی شریعت در اقتصاد، تغییری در ماهیت تاریخی رژیم فئودالی حاصل نمیشود. نکته دیگر که عامل اغتشاش نظری است، مطلب دهقانیت است. معمولا به اشتباه از تاریخ قرون وسطی به مثابه فقط تاریخ دهقانی یاد میشود. گذشته از اهمیت روستا و شرایط روستایی در عصر فئودالی، وجود شهر و مدنیت در دوران نامبرده است. این موضوع از آن جهت اهمیت مییابد، زمانی دژ روستایی - فئودلیی درهم فرو میریزد، بطور مثال بدنبال اصلاحات ارضی در ایران، تاریخ قرون وسطی در پیکر جامعه شهری خود به حیات خویش ادامه میدهد. این جامعه مدنی همان استحکامات دیگر تاریخ قرون وسطی است. رژیم فئودلی شریعت امروز متکی به همین استحکامات شهری است. البته رابطه جامعه مدنی-سنتی با رژیم شریعت به صورت اپوزیسیون اداره میشود
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر