جستار مبادله تجاری و یا تجارت را بر پایه اندیشه رابطه اقتصاد ومصرف می نویسم.
اقتصاد در یک رابطه معکوس با مصرف قرار دارد. حلقه اقتصادی در واقع خلاف حیطه مصرف است. بر پایه تضاد اقتصاد و مصرف هر آنچه که از حلقه اقتصاد خارج گشت و حائز ارزش مصرف گردید دیگر حائز ارزش اقتصادی نیست.
رابطه اقتصاد و مصرف از زاویه دیگری هم مورد نظر است. فراورده های اقتصادی دارای ارزش مصرف می باشند. شما هیچ فراورده اقتصادی نمی یابید که دارای ارزش مصرف نباشد. به عبارت دیگر فراورده های اقتصادی ارزش های مصرفی می باشند.
موضوع جستار مبادله تجاری و یا تجارت باز می گردد به جایگاه مبادله در رابطه اقتصاد و مصرف.
به نظر می آید مبادله حلقه اجتماعی است که حلقه اقتصادی را به حیطه مصرف مرتبط می سازد. از این مفهوم مبادله یک واسطه میان اقتصاد و مصرف است.
بر پایه این نظر مبادله یک ضرورت تاریخی و اجتماعی برای پیوند اقتصاد به مصرف است اما یک امر اقتصادی نیست.
از این نظر ارزش های مبادلاتی که در اقتصاد و بر شالوده کار تعیین می شود با ارزش های تجاری که در حیطه تجارت و اجتماعی تعیین می شود یکی نیست.
ارزش مبادلاتی نخستین که بر پایه کار تعیین می شود یک ارزش اقتصادی و غیر تجاری و لذا تولیدی است لاکن ارزش مبادلاتی دوم که در حیطه بازار و تجارت معین می شود یک ارزش اجتماعی است.
ارزش اقتصادی مبادله مانند ارزش اجتماعی تجارت در قیمت کالا منعقد است.
لاکن باید دانست ارزش اجتماعی مبادله یا بهای تجاری فراورده در آغاز وجود نداشته است و در فرآیند پیدایش مبادله تجاری پدیدار شده است.
در آغاز فراوردها فقط بر پایه ارزش کاری و اقتصادی مبادله میشدند. از زمانی که تولید کالایی و تجاری پدیدار شد ارزش تجاری هم در کنار ارزش اقتصادی و کاری وارد بهای کالا گردید و بهای فراورده ها دستخوش نوسانات بازار و قوانین عرضه و تقاضا گردید.
در تولید کالایی و تجاری فراوده یا کالا که از حلقه اقتصادی خارج گشت مستقیما وارد حیطه مصرف نمی گردد و همین امر سرنوشت فراورده و یا کالای تجاری را دستخوش ناروشنی می سازد.
سرنوشت ناروش کالای تجاری و سرگردانی در حیطه اجتماعی و تجاری بر سرنوشت حلقه اقتصادی اثر می نهاد و آنرا دچار نابسامانی های فراوان می کند.
کالای تجاری که از حلقه اقتصادی خارج شد و وارد حیطه تجاری گردید دارای هویت نامشخص می گردد: از یکسو دیگر اقتصادی نیست و از سوی دیگر هنوز به مصرف نرسیده است.
کالاهای تجاری دو وجه دارند
یکی ارزش کار تجاری است که به بهای کالا می افزاید و دیگری ارزش خاصه نوسانات بازار است.
از دیر زمان تمام تلاش تولید کنندگان و اقتصاد کاران در این بوده که بر این دو وجه کالاهای تجاری کنترل اعمال کنند یعنی هم کار تجاری را کاهش دهند و هم بهای کالاها را از نوسانات بازار نجات دهند.
ایده از تولید به مصرف بر همین پایه شکل گرفت.
اقتصاد در یک رابطه معکوس با مصرف قرار دارد. حلقه اقتصادی در واقع خلاف حیطه مصرف است. بر پایه تضاد اقتصاد و مصرف هر آنچه که از حلقه اقتصاد خارج گشت و حائز ارزش مصرف گردید دیگر حائز ارزش اقتصادی نیست.
رابطه اقتصاد و مصرف از زاویه دیگری هم مورد نظر است. فراورده های اقتصادی دارای ارزش مصرف می باشند. شما هیچ فراورده اقتصادی نمی یابید که دارای ارزش مصرف نباشد. به عبارت دیگر فراورده های اقتصادی ارزش های مصرفی می باشند.
موضوع جستار مبادله تجاری و یا تجارت باز می گردد به جایگاه مبادله در رابطه اقتصاد و مصرف.
به نظر می آید مبادله حلقه اجتماعی است که حلقه اقتصادی را به حیطه مصرف مرتبط می سازد. از این مفهوم مبادله یک واسطه میان اقتصاد و مصرف است.
بر پایه این نظر مبادله یک ضرورت تاریخی و اجتماعی برای پیوند اقتصاد به مصرف است اما یک امر اقتصادی نیست.
از این نظر ارزش های مبادلاتی که در اقتصاد و بر شالوده کار تعیین می شود با ارزش های تجاری که در حیطه تجارت و اجتماعی تعیین می شود یکی نیست.
ارزش مبادلاتی نخستین که بر پایه کار تعیین می شود یک ارزش اقتصادی و غیر تجاری و لذا تولیدی است لاکن ارزش مبادلاتی دوم که در حیطه بازار و تجارت معین می شود یک ارزش اجتماعی است.
ارزش اقتصادی مبادله مانند ارزش اجتماعی تجارت در قیمت کالا منعقد است.
لاکن باید دانست ارزش اجتماعی مبادله یا بهای تجاری فراورده در آغاز وجود نداشته است و در فرآیند پیدایش مبادله تجاری پدیدار شده است.
در آغاز فراوردها فقط بر پایه ارزش کاری و اقتصادی مبادله میشدند. از زمانی که تولید کالایی و تجاری پدیدار شد ارزش تجاری هم در کنار ارزش اقتصادی و کاری وارد بهای کالا گردید و بهای فراورده ها دستخوش نوسانات بازار و قوانین عرضه و تقاضا گردید.
در تولید کالایی و تجاری فراوده یا کالا که از حلقه اقتصادی خارج گشت مستقیما وارد حیطه مصرف نمی گردد و همین امر سرنوشت فراورده و یا کالای تجاری را دستخوش ناروشنی می سازد.
سرنوشت ناروش کالای تجاری و سرگردانی در حیطه اجتماعی و تجاری بر سرنوشت حلقه اقتصادی اثر می نهاد و آنرا دچار نابسامانی های فراوان می کند.
کالای تجاری که از حلقه اقتصادی خارج شد و وارد حیطه تجاری گردید دارای هویت نامشخص می گردد: از یکسو دیگر اقتصادی نیست و از سوی دیگر هنوز به مصرف نرسیده است.
کالاهای تجاری دو وجه دارند
یکی ارزش کار تجاری است که به بهای کالا می افزاید و دیگری ارزش خاصه نوسانات بازار است.
از دیر زمان تمام تلاش تولید کنندگان و اقتصاد کاران در این بوده که بر این دو وجه کالاهای تجاری کنترل اعمال کنند یعنی هم کار تجاری را کاهش دهند و هم بهای کالاها را از نوسانات بازار نجات دهند.
ایده از تولید به مصرف بر همین پایه شکل گرفت.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر