شما خطرات ایدئولوژی ها را دست کم نگیرید. ایدئولوژی ها تنها بناهای فکری مبتنی بر عقیده و خدا باوری نیستند که در این صورت به آن ایدئولوژی های دینی و عقیدتی می گویند.
جامعه ها و به این اعتبار طبقات اجتماعی هم می توانند کلیت هستی اجتماعی خود را باهمه زیربنا و روبنای اجتماعی آن - اساسی قرار داده و برآن شالوده اجتماعی کلیت هستی خود را در یک رونما - نه روبنا - و پوشش ایدئولوژیک مستتر و فرهنگی کنند.
این ایدئولوژی های اجتماعی و طبقاتی و به عبارت اولی فرهنگ ها از این راه وقتی تولید شدند سپس می کوشند در کالبد روحی زیر دستان اجتماعی خود سرایت نمایند و سیطره ایی را که پیشتر عملی و عینی است از راه ایدئولوژیک ذهنی و فرهنگی نمایند.
در یک سیطره فرهنگی و ایدئولوژیک آنگاه برده گی حالت مضاعف می یابد یعنی بار اول که عینی بود این بار از راه فرهنگی و ایدئولوژیک مضاعف و ذهنی می گردد.
پس به این ترتیب برده گی ذهنی و مضاعف آن رونما و حجاب فرهنگی است که جامعه برتر در تزریق آن به زیردستان خود کوشاست.
باید خاطرنشان ساخت نقد ایدئولوژی ضدیت با فرهنگ بشری بطور کلی نیست. گرچه ایدیولوژی یک ساخت فرهنگی است اما هر فرهنگی یک ایدئولوژی نیست.
گفته می شود در مدرنیته جامعه مسلط - که استیلای اجتماعی خود را هرباره و در همه جا مدیون مالکیت بر اقتصاد اجتماعی می باشد - به موازات ابزارهایی که برای حفظ این سلطه در دست دارد از راه فرهنگی - ایدئولوژیک در تحفیظ برتری اجتماعی خود می کوشد.
به عبارت روشن تر او می کوشد برده گی در مدرنیته را به زیردستان و کارگران به قبولاند و کارگران بطور ذهنی بپذیرند که کارگری جرء لایتجرای هستی انسانی است و تا بوده این بوده.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر