۱۳۹۱ تیر ۵, دوشنبه

گاهی نمی دانم این وحشی گری ...




گاهی نمی دانم این وحشی گری هایی که این خمینی و دارو دسته اش بنام انقلاب، تحول ساختاری، اپوزیسیون ضد سلطنتی، آلترناتیو سیاسی و اکثریت مردم، دین ، اسلام ، مذهب شیعه و........ در کشور براه انداختند شکایتش را باید پیش چه کسی برد؟ مثل این می ماند ملتی را در قفس وحشیانه ترین حیوانات انداخته باشند. یا بر عکس درنده ترین درندگان تاریخی را به جان مردمی انداخته باشند و حصارها راهم چنان مرتفع کرده باشند که کسی راه فرار نداشته باشد. شما توجه کنید این ها با ما چه کارها که نکردند. ابعاد جنایات این ها در حق بشریت ایرانی حد و مرز نمی شناسد.

من همیشه مخالف این بودم که گفته شود خیزی که مردم در سایه رژیم های استبدادی شان بر می دارند این جهش ها را باید به حساب آن رژیم ها ریخت. البته نمی توان نقش حکومت ها را منکر شذ.

در این رابطه توجه تان را به جهش مردمی دررژیم پیشین جلب می کنم.

جدا در هر همه عرصه ایرانی در حال یک جهش و یک تحول بود. در زمینه هنر، صنایع و...

با چه شور و شوقی داشتیم به پیش می رفتیم. طبیعی است ملتی بر پایه چنین جهشی آزادی می خواهد، دمکراسی طلب خواهد کرد. یعنی آزادی و دمکراسی که متاسب باشد با تحولات اجتماعی و. اقتصادی اش که در کشور جاری است.

در این جا بود حتی سلطنت هم دیگر یارای همراهی با اصلاحاتی که براه انداخته بود نداشت. و بعد .؟

و بعد در قفس این وحشیان را بروی ملت گشودند و به جان ملت تازه خیر برداشته انداختند.

این ها جدا در همه زمنیه ها، در هر جایی که ذره ایی جهش مشاهده کردند نسل کشی راه انداختند. این ها ساختار اجتماعی کشور را چنان برهم ریختند که حال بیا درستش کن!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر