این همان حرکتی است که به سهم خود امروزه با تنگ تر شدن حوزه مبادله و تجارت جهان بازار را به بحران هرباره میکشاند.
اما این دو مورد آخری یعنی اقتصادسوسیالیستی بازار و نابودی تجارت و پول در سطح جهانی در واقع ناظر به اختلافی است که میان اشتراکیون و اجتماعیون جهان وجود دارد.
اشتراکیون که کمونیستها خوانده می شوند و اجتماعیون که سوسیالیستها هستند در واقع دو تیره اند و یکی نیستند. البته امروزه کاری کردند که هردو را بگند کشانیدند.
اما بهر حال حرکت اشتراکیه ناظر بوده است به پروسه جهانی ایجاد جامعه واحد جهانی، و به این اعتبار نابودی تجارت و پول که از پشتوانه های آن استقرار عدالت اجتماعی و رفع هر گونه اختلاف اجتماعی است
و اما حرکت اجتماعیون و یا سوسیالیستها بر طور عمده حول محور سیاست، دولت، ملی و دولتی کردن ها و به این معنا عمد تا اقداماتی به ظاهر عدالت جویانه در سطح کشوری است.
و این مطالب نمی تواند موضوعات صحبت ما در این جا باشد پس به این ترتیب باز گردیم به مبحث اقتصاد و مصرف اجتماعی.
گفتیم تضاد اقتصاد و مصرف ناظر است بر تضاد اقتصاد و جامعه.
بسیاری از مسائلی که ما امروزه با آن در حوزه اقتصادی و حوزه اجتماعی دست به گریبانیم بهتر فهمیده میشوند زمانی که ما به تناسب موجود میان حوزه اقتصادی و حوزه اجتماعی توجه کنیم.
مبحث مصرف بطور مثال نمونه دیگری است که پرتو بیشتری بر اختلاف موجود میان دو حوزه اقتصادی و اجتماعی می افکند.
تا مادامیکه بر اختلاف موجود میان حیطه اقتصادی و حیطه اجتماعی توجه مبذول نشود ما قادر به ادراک این موضوع نخواهیم یود و آن این که: آغاز عمل مصرف اجتماعی یعنی پایان پروسه و چرخه اقتصادی.
برای روشن تر شدن مطلب عرض می کنم. مبحث « از تولید به مصرف» موضوع آشنایی است. اکسیون از تولید به مصرف در واقع فعلیت خود را مدیون این قاعده است که می خواهد حوزه اقتصادی را بدون واسطه تجاری به حوزه مصرف اجتماعی پیوند دهد.
چرا؟ چون این واسطه های تجاری که میان اقتصاد و تولید از یکسو و از سوی دیگر مصرف اجتماعی هرباره علم میشوند صرف نظر از ضرورت های عمل تجاری و جبر اجتماعی شان - یعنی این که فعلا تاریخا ضروری اند - در نفس وجودی خود یک عمل اقتصادی نیستند.
این به این معناست که ما در سطح اجتماعی برای آن که اقتصاد را با مصرف اجتماعی پیوند دهیم تاریخا به عملیات و اکسیون هایی نیازمندیم که این عملیات و اکسیون ها گرچه چرخه اقتصادی را به عمل مصرف اجتماعی پیوند می دهند و تاریخا ضروری اندلاکن عملیات اقتصادی نیستند.
اما با این وجود ما بنابر عادت این عملیات اجتماعی و تاریخا فعلا ضروری را که مانند پلی میان اقتصاد و مصرف عمل می کنند را عملیات اقتصادی می خوانیم که در واقع بهتر است گفته شود این ها - بازار و تجارت و دنیای پول - آن اعمال اجتماعی اند که در ارتباط با اقتصادند و برای آنها تاریخا حکم عملیات مساعدتی و لژیستیکی دارند بی آنکه خود به نفسه اقدامات اقتصادی یعنی ارزش آفرین باشند.
از دیگر سو حیطه اقتصادی پیوسته آن فعالیت های ارزش آفرین در حیطه مادی بوده است که به منظور مصرف اجتماعی انسان صورت پذیر می گردند
از همین جاست که مبحث ارزش مصرف که مقدم بر ارزش مبادله است پیدا شده است.
و معنای عملی آن این است: اقتصاد باید در وهله اول و بیش از هر چیزی، تولید کننده ارزش های مادی و مصرفی باشد. چیزی که فایده و مصرف نداشته باشد و یا از تاریخ مصرفش گذشته باشد آنگاه حائز ارزش اقتصادی نخواهد بود
برای ادامه اینجا کلیک کنید
ادامه دارد...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر