شکی نیست که در آغاز مبادله و به تبع آن تجارت وجود نداشت. آنچه که اقتصاد میشد در جامعه به مصرف می رسید. در این مرحله از تکامل اجتماعی اقتصاد در خدمت جامعه است و جامعه های پراکنده و کثیر ارتباط و تبادلی و به تبع آن هم تجارتی با یکدیگر ندارند.
اما برای مبادله و تجارت پیش شرط هایی لازم است. این پیش شرط تا کنون از پیش شرط های اصلی وجود بازار، تجارت و .... می باشند.
این بازار و اقتصاد بازاری که امروز همه جا از آن سخن است بدون این پیش شرط های اصلی قادر به حیات نیست.
- 1- اول از همه مالکیت جامعه بر اقتصاد است. برای هر مبادله باید دو سو پیداشوند که به منزله مالک آماده به تبادل با یکدیگر باشند.
- 2-مورد مبادله است. باید برای تبادل از پیش اقتصاد کرد. این اقتصاد باید مازاد بر مصرف جامعه باشد.
در مورد اولی فرق نمی کند در جامعه چه نوع مالکیتی - یعنی نوع جامعه چگونه باشد - مستولی است
- اشتراکی؟
- انفرادی؟
در مورد دومی به محض این که اضافه تولید وجود داشت و نیاز به مصرف تولیدات جامعه دیگر پدیدار گشت هر جامعه اشتراکی در برابر جامعه اشتراکی دیگر به منزله مالک خصوصی کالای مورد مبادله اعتبار می یابد.
از همین رو هم امروزه اقتصاد سوسیالیستی بازار پدیدار شد. چرا که با وجود ملی و دولتی شدن کلیه اقتصاد و سرمایه ها در سطح کشوری در هر مبادله خارجی کلیت آن کشور حکم مالک خصوصی آن تولیدات را ایفاء خواهد کرد.
به عبارت دیگر آنچه زمانی اشتراکی است می تواند همزمان خصوصی یعنی به ضد خود مبدل شود.
اما این تنها زمانی ممکن است که جامعه های اشتراکی نظیر جامعه های اولی در کثرت و تعداد باشند.
از همین رو از شروط اصلی نابودی مبادله و تجارت باید کثرت و تعدد جامعه های بشری به سود یک جامعه واحد جهانی از بین برود.
برای ادامه اینجا کلیک کنید
برای ادامه اینجا کلیک کنید
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر