۱۳۹۱ خرداد ۲۲, دوشنبه

کارگران و سرمایه داری



  همان گونه که در نوشته  شکل بندی سرمایه  مطرح شد  خواه سود و خواه سرمایه از مفاهیم و پداید اقتصادی اند. این دو پدیده دو جزء لایتجزای اقتصاد انسانی اند که از همان اوان،  بشریت اقتصادی را همراهی کرده اند

بنابراین اصل ساده میتوان نتبجه گرفت کارگران- که یک گروه اجتماعی اند - و به عنوان یک گروه مستقل و متمایز از گروه سرمایه داران  بعدها در گستره تاریخ پدیدار شده اند   نه با سرمایه ضدیتی دارند و نه با سود . وبه عبارت دیگر نه مخالف داشتن سرمایه اند - و به این اعتبار سرمایه داری اند -  و نه مخالف بهره برداری.

مخالفت هرباره کارگران - به منزله یک گروه اجتماعی و متمایز از گروه سرمایه داران - باز می گردد به  شکل اجتماعی از سرمایه داری - سرمایه داشتن - و شکل اجتماعی از بهره برداری.

من در پایین این شکل اجتماعی - شکل کاپیتالیستی - از سود و سرمایه را بیشتر توضیح خواهم داد.

پیش از هرچیز باید دانست موجودیت کارگران به منزله یک گروه اجتماعی متمایز ودر مقابل گروه سرمایه داران،  گویای  یک مرحله تاریخی و    دال بر وجود شکلی از  روابط اجتماعی  در تاریخ انسانی است.

 از دیگر سو  بر هر شکل از روابط اجتماعی  یک شکل از اقتصاد، و یک شکل از سرمایه داری و یک شکل از بهره برداری به عنوان شالوده مادی آن فرض است.

 بنابر این اصل پیدایش گروهی موسوم به کارگران و گروه اجتماعی دیگر موسوم به کاپیتالیست موید موجود یک شکل تکامل یافته از اقتصاد و یک شکل کمال یافته تر از جامعه انسانی است.

از این رو به این شکل خاص تاریخی از اقتصاد و جامعه - که روی هم رفته به کاپیتالیسم موسوم شده اند - باید برخورد تاریخی شود.


منظور از برخورد تاریخی این است


  • کاپیتالیسم به منزله یک مرحله از تکامل اقتصادی - اجتماعی هرباره و در همه جا یک ضرورت تاریخی است
  • کاپیتالیسم به منزله یک شکل از اقتصاد و یک شکل از جامعه  در آغاز نبوده و سپس در مناطقی از کره خاکی پدیدار شده است
  • مراحل تکامل  اقتصادی -اجتماعی انسان هرباره مولد پیدایش یک نظام اقتصادی و یک نظام اجتماعی نوین و عالی ترند
  • مراحل تکامل اقتصادی - اجتماعی انسان هرباره تاریخ ساز، دوران ساز و به این اعتبار انسان ساز می باشند 
  • این مراحل از ضرورت های تاریخی اند و باید به انجام و فرجام خود برسند

بر شالوده برخورد تاریخی در بالا ذکر شده برخورد کارگران به منزله یک گروه اجتماعی که در مقابل گروه سرمایه داران مطرح می باشند به کاپیتالیسم یک برخورد تاریخی است.

بر این اساس کارگران به منزله یک پدیده تاریخی و اجتماعی نه ضدیتی با سرمایه دارند و نه ضدیت با بهره. و به عبارت دیگر نه مخالفتی با داشتن سرمایه و نه مخالفتی با بهره برداری.

مخالفت هرباره کارگران به منزله یک گروه اجتماعی با آن مرحله تاریخی که کاپیتالیسم خوانده می شود از موضع مرحله عالی تر تاریخی است.


در مرحله عالی تر تاریخی که در هر کجا بدنیال مرحله کاپیتالیستی تاریخ خواهد آمد 

  • جامعه واحد و جهانی است
  •  مالکیت برسرمایه عمومی است
  • بهره برداری عمومی است. ثروت و یا بهره شامل همه است
  • معادله و پول وجود ندارد
  • نقش انسان ها در اقتصاد به نقش مدیران ساده آن  تنزل یافته است
  • بیکاری بی معنی است
  • انسان ها  در روابط اجتماعی شان به بهره بردار- سرمایه دار - و کارگر و لذا بی بهره تقسیم نمی شوند
  • اقتصاد در خدمت جامعه می باشد. درگذشته جامعه در خدمت اقتصاد بود
  • ...





هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر