پس اقتصاد و جامعه را در کنار هم و مرتبط با هم و اما با این وجود مستقل از یکدیگر مد نظر خود قرار دهیم.
حوزه سوم دیگری هم مطرح است : حوزه سیاست و دولت و حاکمیت و نظام سیاسی.
پس بطور کلی باید گفت این ها سه تا اند:
- اقتصاد
- جامعه
- سیاست
نظر به ارتباط تنگاتنگی که میان این سه حوزه مستقل وجود دارد بسیار سخت و دشوار است در هر حیطه بدون ارتباط با حیطه های دیگر سخن گفت.
از همین رو بسیاری از اقتصاد دان ها هم جامعه شناس و هم پولیتولوگ یعنی سیاست شناس بوده اند.
اقتصاد دانی، جامعه شناسی و علم سیاست این ها همه از علوم انسانی اند.
در عرصه علمی و معرفتی میان علمای علوم انسانی پیرامون حوزه های تخصصی این سه علم نامبرده در بالا - علم اقتصاد، علم جامعه و علم سیاست وحدت نظر وجود ندارد.
همین مورد اقتصاد را در نظر بگیریم.
بسیاری به این نظر بوده و هستند که نظر به ارتباط اقتصاد و جامعه علم اقتصاد از علم جامعه قابل تفکیک نیست.
اما بهر حال با همه دشواری های تفکیک و یا عدم تفکیک - که یک مسئله آکادمیک و علمی و دانشگاهی است - نکته تعین کننده در تمامی این موارد این است که بدانیم فرق است میان علم اقتصاد از یکسو و از سوی دیگر سیاست های اقتصادی دولت ها.
از این ها گذشته فرق است میان علم از یکسو و از سوی دیگر ارزش گذاری تئولوژیک و فلسفی - برخورد اسکولاستیک - به موضوعات اقتصاد و موضوعات اجتماعی و سیاسی.
این آ[خری همان مظنه اقتصاد و سیاست و جامعه توسط آخوندها و فیلسوف هاست که هرباره اقتصاد و سیاست و جامعه در ترازوهای ارزشی شان قرار می گیرد و بر پایه مدل های فکری و ایدئولوژیک شان به شکل نرماتیو و ارزش گذارانه سبک و سنگین میشود و به آنها نمره های اخلاقی بدو خوب، باید و نباید و... داده میشود.
برای ادامه اینجا کلیک کنید
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر