حال ما اگر این توحش ذکر شده و سقوط اقتصادی کشور را مدیون خمینی و دارو دسته اجتماعی اش نیستیم پس مدیون کدام گاوها
و خرها یی هستیم؟
این مرتجعین که مبلغ عقب مانده ترین نظرگاه های اجتماعی پیرامون اقتصاد، جامعه و سیاست اند، کشور عظیمی نظیر ایران را با آن همه منابع ثروت های طبیعی و انسانی بدنبال نخودسیاه فرستاده اند و مشتی انگل و مرتجع با افتادن به جان و مال کشور شدید ترین موانع را در راه جهش های مادی و به طبع آن اجتماعی و سیاسی بر کشور اعمال کرده اند.
نگوییم که در منظر یک روحانی خدا باید مادیات و اقتصادیات برابر هوای جسمانی و در تضاد با حال و هوای روحانی انسان باشد و از این رو آنچه توحش و حیوان بودن است محتوای خود را مدیون جسمانیات و اقتصادیات است.
چرا که این مزخرفات صرف نظر از بی معنی بودنشان یک مشت آفاتی اند که اگر از راه تسلط قشر روحانیت به جان و مال هر کشوری در هر عصر و زمانه ایی بیافتند فاتحه آن کشور و قوم خوانده شده است.
در عوض از نظر دور نیافکنیم ایران و هر کشور دیگر دنیای امروز، سطح تاکنونی رشد و تکامل اجتماعی، سیاسی خود را - یعنی این که اگر چنین کشورهای در جغرافیای سیاسی دنیا هنوز از موجودیت برخورداراند - مدیون سلطه اجتماعی روحانیون کشورشان نیستند.
بل که مدیون تلاش و کوشش هایی هستند که این اقوام در سطح مادی و اقتصادی در گام و قدم اول انجام داده اند و بر آن پایه امارت ها و عمارات های خود را هرباره استوار کرده اند.
والا مانند احمق ها در گوشه غارها خزیدن و در باره خدا و دنیا فلسفه بافی کردن مسلما آن راهی نبوده است که این اقوام طی کرده باشند و اکنون بقای شان را مدیون چنین در گوشه های حجره کز کردن ها باشند.
این اقوام برای هر آنچه اکنون هستند و یا نیستند زحمات فراوان متحمل شده اند.
رشد قوای مادی و تولیدی کشور نیازمند به ابتکارات و اختراعات است. با سلام و صلوات این قوا رشد نخواهد یافت. و ابتکار و اختراع مستلزم تیز هوشی، تسلط و مهارت بر کار و.... است.
و از همه این ها مهم تر مستلزم این است که این اقوام از نظر اجتماعی به رشد و اکتساب ثروت ها و رفاه مادی خود بی اعتنا نباشند.
برای ادامه اینجا کلیک کنید
ادامه دارد...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر