۱۳۹۰ اسفند ۳, چهارشنبه

زمین بر روی شاخ گاو - بخش دوم

گفتیم در باور و ادیان قدیمی آریایی ،  زمین  - نه کره زمین . چرا که این ها هنوز به غیر کروی بودن زمین باور داشتند - نه تنها بر روی شاخ گاو واقع شده بود بل که این گاو نر و زمین که ماه های اردی بهشت ، دی و شهریور نماد های تقویمی آن بودند در واقع یکی بودند.

اشه و ارتا و یا اردی ، نظام و نظم خاکی را بیان می کردند. شاه و شهریاری ، قدرت و زور، بار وری  - برای همین هم گاونر- همه نماد های زمینی و خاکی بودند. خاک خود از عناصر چهارگانه آتش، هوا - خاک و  آب محسوب می شد.
 ماه در جوار گاو سمبل زمین و خاک بود و جایگاهی در سمت چپ را اشغال می کرد.  از همین رو پادشاهان کلاهانی بر سر می نهادند که مانند هلال ماه و یا شاخ گاوان بود که ایندو شبیه هم بودند


در این رابطه اشاره چند نکته بی هوده نیست. اول از همه این که در باور ایرانیان در این دوره هوا و آسمان نخستین نماد از عناصر چهار گانه است در خور توجه از نظر زمانی است.

آتش و آذر در واقع نخستین  عنصر از عناصر چهار گانه محسوب میشد و روح و روان آدمی را انسان های قدیمی تر به این باور بودند که از آتش ساخته شده است.

ارتباط روح و آتش ، که آذر  نماد جاودانگی و امرداد بود  منجر به پرستش آتش که در عین حال نماد پاکی بود میگشت. بر پایه این باور هستی یعنی روح آتشکده دیرینه پابرجاست


آری، آری، زندگی زیباست
زندگی آتشگهی دیرینه پابرجاست
گر بیفروزیش
رقص شعله اش در هر کران پیداست
ورنه، خاموش است و خاموشی گناه ماست
زندگی را شعله باید برفروزنده
شعله ها را هیمه سوزنده
جنگلی هستی تو، ای انسان!
جنگل، ای روییده آزاده
آفتاب و باد و باران بر سرت افشان
جان تو خدمتگر آتش...
سربلند و سبزباش، ای جنگل انسان
زندگانی شعله می خواهد
«سیاوش کسرایی»


اما به نظر می رسد در این مقطع زمانی تغییراتی در باور های این مردمان پدیدار شده است که فاصله آن با قدما کم و بیش آشکار است. بر شالوده باور های جدید همه چیز از آتش و آذر شروع نمی شود بل که مایه می گیرد اما آغاز نمی گردد.

آتش و آذر پاک یعنی روح القدوس که به شکل فره ایزدی و مرغ آتش - ققنوس - و همای سعادت که ورای اشه و فرای اشته و ورای ارته و فرای اردی  واقع است گرچه از سوی اسپید مندان  که نمادشان اسفند و سپیدی است و مقامشان بروی زمین نخستین مقام است - طبقه روحانیت که طبقه اول محسوب میشد -  از اهورا مزدا به شاهان و اشراف یعنی طبقه دوم بروی زمین که در واقع نماد زمین و نظم می باشند اعطاء می شد اما لاکن باید دانست که آتش و روح القدوس که روحانیون و اسپید مندان مانند زرتشت  که پیامبران و واسطه ها میان آسمان و زمین بودند به پادشاهان و ناظمان نظم خاکی به ودیعه میگذاردند  و آنها را به این ترتیب با فره ایزدی محشور می ساختند در حقیقت در باورهای جدید تنها جزیی از آسمان و مهر و خورشید و خور داد   قلمداد میشد.

به این ترتیب در این باورها گرچه آتش و روح و پاکی با آسمان و خورشید و هوروس و... درهم می آمیخت لاکن در شالوده اش این مهر و عشق و رحمت ، نور و روشنانی بود که مقام اول را در تحلیل نهایی  اتخاذ می نمود.

اهورامزدا در این باورها در حقیقت گرچه آتش و پاکی و روح مقدس از آن او بود لاکن او بود که آسمان و عنصر هوا نماد او محسوب میشد و او بود که ماه های بهمن، مهر و خورداد از او محسوب میشدند.

در این مکان جای دارد که قدری پیرامون سپید  مردان و دین کاران سخن رانیم.

می دانیم طبقه اول روحانیت بود. این روحانیت بود که شاهان و خسروان حلقه جاودانگی که نماد  آتش و جنگاوری، گردان و پهلوانی یعنی فروردین و فرا ترانا بود را دریافت می کردند.

جامه این روحانیون سپید و به رنگ ما اسفند و ماه برف بود. از دیگر ماه های این طبقه ماه آبان و  تیر بود. سپید جامگان و از جمله زرتشت که در جامه سپید  ظاهر می شدند در واقع نمایندگان  اهورا مزدا بروی کره خاکی محسوب میشدند.

اسپند مردان در کنار همیشه اسپندان - امش اسپندان  و یا امشاسپندان و فرشتگان و فره اشته گان، فر زانگان   - مقام مهمی محسوب میشدند که عبور از آنها به سادگی ممکن نبود.

همان گونه که آسمان و خورشید برای خود نماد هایی داشتند روحانیون هم برای خود نماد هایی داشتند. همان گونه که نماد های آسمان با آتش - عنصر هوا و آتش - در هم می آمیزند  نماد های آب و زمین هم در هم می آمیزند.

بر این اساس ماه ، زمین ، آب ، مار ، زن و گاو ، دین و دیانا  گرچه جدا از هم ولی همان گونه که روحانیون با شاهان مرتبط بودند ایندو هم باهم ارتباط داشتند.



ادامه دارد....

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر