۱۳۹۰ آبان ۲۷, جمعه

چرا نظام هایی که اقتصاد بازار خوانده می شوند نظام های اجتماعی اند


فرقی نمی‌کند در کدام روابط اجتماعی هم هرباره، برده داری، فئودالی یا سرمایه داری، زمانی که کارگرو تولید کننده مالک کار خود نبود، چون مالک وسایل کار و اقتصاد که سرمایه خوانده می‌شوند نیست، آنگاه مالک محصولات کار خود هم نخواهد بود.

آنچه که این سه فرماسیون اجتماعی یعنی برده‌داری ، فئودالیته و سرمایه داری را از هم جدا می‌کند وضعیت کارگر در این سه دوره تاریخی است.

بنابر این باید توجه داشت آنچه ما برده داری، فئودالیته و سرمایه داری می‌خوانیم تنها بر اساس ویژه گی کارگران در هر دوره تاریخی قابل توضیح است.

به عبارت دیگر مبنای سنجش سه دور تاریخی نامبرده و خصوصیات هر دوره تاریخی تنها بر پایه و میزان وضعیت کارگران در هر دوره تاریخی تعیین میشود.

اهمیت این موضوع به‌قدری است که چنانچه ما ویژه گی کارگران را در هر سه دوره از روابط اجتماعی حذف کنیم آنگاه تنها یک مناسبات اجتماعی واحد و متحدالشکل باقی می‌ماند که هرباره و در همه جا دارای کارکرد یکسان و واحد می باشد.

بر این پایه در برده‌داری و فئودالیته همان چیز عملکرد دارد که در سرمایه داری عمل می کند. همه این اشکال سه شکل از تولید کالایی هستند. در تولید کالایی تولید نه با هدف مصرف شخصی تولید کننده بل که به منظور فروش می باشد.

تاریخ تولید کالایی قدیمی تر از سه شکل از نامبرده می باشد. نخستین شکل از تولید کالایی در شکل نظام ماقبل برده‌داری بود.

در شکل نظام ماقبل برده‌داری ما به نظام های اشتراکی تا نظامات قبیلی و فرا قبیله ایی بر می خوریم.

تولید کالایی در همین فاصله تاریخی پدید آمد و در نظام های برده داری، فئودالی و سرمایه داری تا به امروز تداوم یافت.

امروز ما به تولید کالایی اقتصاد بازار می گوییم.

بنابراین اقتصاد بازار دارای ید طولایی است. و باید بر این اساس از تاریخ اقتصاد بازار نام برد.

همان‌گونه که در بالا آورده شد آنچه ما اقتصاد بازار می‌خوانیم در اساس چهار دوره و چهار فرماسیون اجتماعی هستند که هر یک از این فرماسیون ها متناسب با سطحی از سطوح تکامل نیروهای مولده و به عبارتی دیگر در تناسب با یکی از شیوه های تولیدی می‌باشد که مدام بطور تاریخا تکامل می یابند.

بر این پایه اقتصاد بازار نام مسمایی است برای نظام های اجتماعی در هر دوره تاریخی. هریک از این نظام های اجتماعی که اقتصاد بازار خوانده می‌شوند در تناسب هستند با سطحی از سطوح تکامل اقتصادی انسان.

از این رو وقتی به این تناسب توجه شود در یک طرف تناسب اقتصاد اجتماعی در هر دوره تاریخی قرار دارد که ما در اینجا از آن به نام شیوه‌های تولیدی نام بردیم.

در طرف دیگر این تناسب نظام های اجتماعی قرار دارند که به اقتصاد بازار موسوم شدند.

پس نتیجه می‌گیریم که نظام های اجتماعی که ما آن‌ها را به غلط اقتصاد بازار می‌خوانیم در یک تناسب تاریخی در ارتباط هستند با شیوه‌های اقتصادی که ما آنرا نظام های اقتصاد اجتماعی می خوانیم/.

هر نظام اجتماعی در تناسب تاریخی قرار دارد با یک نظام اقتصادی.

وقتی این فرمول حاصل شد آنگاه بر پایه این فرمول می‌توانیم بگوییم

آندسته از نظام های اجتماعی که خود را به غلط اقتصاد بازار می‌خوانند در‌واقع یک نظام اقتصادی نیستند بل که با یک نظام اقتصادی در ارتباط می باشند.

به این معنا اقتصاد بازار یک نظام اقتصادی نیست بل که یک نظام اجتماعی است که با سطحی از تکامل نظام اقتصادی در ارتباط است.

نظام های اقتصادی همان شیوه‌های تولیدی هستند که هر شیوه تولیدی مؤید سطحی از تکامل نیروهای مولده است. به عبارت دیگر هر شیوه و یا نظام اقتصادی خود در قالب یک تناسب جداگانه در ارتباط قرار دارد با سطحی از تکامل نیروهای مولده .

اگر نظام های اقتصادی و شیوه‌های تولیدی – این‌دو یکی هستند – مؤید دستاوردهای علمی و فناوری ماست آنگاه هر نظام اجتماعی ما در تناسب است با سطحی از تکامل دستاوردهای فنی و علمی ما.

به طریق اولی نطام های اشتراکی اولیه، نظام های برده داری و فئودالی و سرمایه داری این‌ها نظام های اقتصادی و شیوه‌های تولیدی نیستند.

این نظام های اجتماعی در‌واقع در تناسب هستند با یک نظام و یا شیوه اقتصادی در هر دوره تاریخی و تکاملی.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر