۱۳۸۹ اسفند ۱۴, شنبه
شورای جمهوری از دل انقلاب سر بیرون می آورد
مانند ققنوس از دل آتش شورای انقلاب اولین ارگان مردمی است که از دل شعله های آتش قیام مردم سر بیرون می آورد و از جانب قیام کنندگان مامور ایجاد نظم و امنیت، تشکیل دولت موقت و ایجاد فضای مناسب برای تاسیس مجلس موسسان تغییر قانون اساسی،..می گردد.
به این اعتبار نخستین ارگان جمهوری و برای تاسیس حکومت مردم بر مردم که از جانب مردم تشکیل میگردد شورای انقلاب و شورای تدارک نظام جمهوری است.
معمولا اعضای نخستین ارگان مردم چهره های معتمد و شناخته شده، ارتشیان، دانشگاهیان و ... از رسته ها و طبقات مختلف اجتماعی اند که قادرند وظایف این نخستین ارگان مردمی را به نحو احسن جامه عمل بپوشانند. چنین افرادی و ارگان هایی دارای هیچ تابعیت حزبی نبوده ، به منافع ملی اندبشیده و مهمتر از همه با قیام و انقلاب مردم همراهی داشته و آماده اند قوه اجرای اراده مردم در لحظه های حساس گذار گردند. چنان که می بینید گرچه این چهره ها و اعضای شورای انقلاب حزبی نیستند اما چندان هم بی طرف نیستند. در وهله اول آنها همراه با مستبدین و دشمنان قیام مردم نیستند. آنها از دوستان مردم و از مردم و برای حاکمیت مردم اند. این طور نیست چون آن ها حزبی نیستند پس آزادی خواه و دمکرات و یا جمهوری خواه نیستند. آنها در دایره مشخص لیبرال دمکراسی تابع هیج گروه و حزبی نبوده و منافع جمهور مردم را به منافع این و. یا آن حزب جمهوری خواه، دمکرات و یا لیبرال ... ترجیح می دهند.
چنین افرادی باید دارای قوه مدیریت و دانش و تجربه اداری ، کشوری ولشکری باشند. و همان طور که قیام مردم بر علیه یک نظام حکومتی و برای یک نظام حکومتی دیگر بوده این افراد اعم از بانوان و آقایان باید دارای بینش روشنی از نظام جمهوری و نظم آتی باشند.
در این جا نکته ای مطرح است که بسط آن عاری از ارزش نیست. برخلاف آنها که می خواهند که قیام مردم یا در چارچوب نظام حاکم و فعلی محصور باقی بماند و یا آنهایی که پیروان یک قیام کور و منفی یعنی قیامی هستند فقط نطام حاکم را نفی کند اما نسبت به نظام آتی جمهوری و یا پادشاهی بی طرف بماند مردمی که از استبداد و فقدان نظام پادشاهی و ولایت فقیه عاصی شده و آنرا سرنگون و سپس استبداد را در شکل دیگری احیاء می کنند چنین مردمی به تجربه قیام های ضد سلطنتی پیرامونآنچه نمی خواهند به ظاهر مشترکند و اما بر محور این که چه میخواهند با هم متحد نیستند . چنین مردمی به تجربه نشان داده اند که در فردای تشکیل نظام به حذق یکدیگر خواهند پرداخت.
برای نمونه اتحاد پیروان نظام پادشاهی و نظام جمهوری را در نظر بگیریم. اگر از حال به هنگام قیام مشخص باشد که نظام جمهوری سر سازگاری با نظام پادشاهی ندارد و از الگوی آن پیروی نمی کند برای پیروان آن هم باید روشن باشد نظام جمهوری نظام پادشاهی نیست و مردمانی که با قیام خود قدرت را از آن خود کرده اند در پی احیای ساطنت در ایران نیستند. لذا پیروان پادشاهی باید از هم اکنون خود را با حاکمیت مردم تطبیق دهند چرا که نظام جمهوری مانند هر نظام دیگری نظام پادشاهی در کنار خود در کشور را نحمل نمی کند. شاید بگویید عکسش هم صادق است. در شرایط معکوس بدون هیچ شک و تردیدی انقلاب و نحول سیاسی و اجتماعی برای جمهوری خواهان به پایان نرسیده و آنها برعلیه نظام پادشاهی و برای انقلاب لیبرال دمکراتیک به مبارزه شان ادامه خواهند داد . همان گونه که پس از استقرار استبداد ولایی چنین شد.
آنها که به الفبای سازماندهی مردم برای انقلاب آشنایی دارند می دانند آن مطالبی که در بالا گفته شده در راستای ضرورت سازماندهی قیام مردم مطرح است. از این رو سازمان ها و نیروهای لیبرال دمکرات باید متحدانه در سازماندهی و رهبری قیام مردم به پیروزی بکوشند. در صورت چنین سازماندهی متحدانه قیام مردم، شورای تدارک انقلاب هم در سایه چنین سازماندهی و در راستای آن در موعد مناسب شکل خواهد گرفت.
بر این اعتبار اتحادها و تشکلاتی که بر پایه سازماندهی قیام مردمی نباشند و خارج از آن شکل گیرند و بر مردم عملا بیگانه بمانند و در آنها نفوذی نداشته باشند دارای حقانیت تاریخی نبوده و عملا بی فایده باقی خواهند ماند.
در این زمینه نباید از خاطر انداخت منظور از مردم به مفهوم خارج از کشور نیست بل که بدون نفوذ و اعتبار و مقبولیت مردمی است. بنابراین حتی بسیار پسندیده است که چنین اتحاد ها برای سازماندهی قیام مردم در خارج کشور و در دورس پلیس و نیروهای امنیتی بدور باشد. در این زمینه مهم و اساسی است که چنین همت هایی برای سازماندهی قیام مردم و برای کسب اعتبار و مقبولیت مردمی در خارج از کشور ایجاد گردند.
پیرامون تشکیل کنگره ملی ایرانیان
کنگره ای که جانشين مجلس مؤسسان نمی شود این عنوان مقاله ایی است از سوی آقای اسماعیل نوری علا که در نشریه ابنترنتی سکولاریسم نو تحت عنوان جمعه گردی ها13 اسفند - 4 مارس 1389 درج شده است.
اهمیت این نوشته در طرح یک مسئله عملی پیرامون تشکیل کمیته تدارکات و یا شورای هماهنگی و یا انقلاب ودیگر اسامی نظایر آن با هدف شورای گذار و انتقال قدرت از نظام فعلی به نظام آتی از طریق فراخوان مجلس موسسان قانون اساسی و زمینه سازی فضای انتخاباتی برای تشکیل یک انتخابات آزاد با هدف مشارکت احزاب و دستجات در تشکیل مجلس و دولت آتی میباشد.
شورای گذار و هماهنگی در واقع همان شورای انقلاب مردم ایران است که بر پایه قیام مردم و در حین رهبری این قیام پس از انحلال نظام حاکم در گام اول به منزله اراده قیام کنندگان برای منظور تجسم و عملی ساختن مطالبات شان در تشکیل نظام جدید پدیدار می شود.
چنین شورایی فرا حزبی و فزا ایدئولوژیک و معمولا از همان نهاد ها و ارگان ها و طبقات و اقشار جامعه، از امناء و ارتشیان و دانشگاهیان و ... تشکیل می گردد. به عبارت دیگر چنین شورایی نختسین قدرت موقت مردمی است که قدرت را عملا در محل بدست می گیرد و به مثابه اراده تشکیلاتی قیام کنندگان که بر اوج قله شان ایستاده است مسئولیت استقرار نظم و امنیت کشور تا پیاده شدن نظام جمهور مردم قیام کننده ر ا در محل بعهده دارد..
از اهداف بلافاصله چنین شورای انقلابی - با همه زیر مجموعه های آن - تامین نظم و امنیت و فراهم سازی زمینه های انتخاباتی برای نشکیل مجلس موسسان قانون اساسی کشور است که از دل آن نظام مطلوب جمهور قیام کنندگان و حاکمیت شان سر بیرون می آورد. در این مرحله و مراحل بعدی است که پیوسته نقش احزاب و گروه ها برجسته تر میشود.
تا این جا همان گونه ملاحظه نمودید سخن از کمیته تدارک مجلس موسسان در محل و در راستای قدرتی است که قیام کنندگان به چنین کمیته ایی تفویض می کنند. به عبارت دیگر منشای حقانیت چنین شورا و کمیته تدارکی قیام کنندگان هستند و آنها هستند به کمیته ایی که در طول قیام آنها را هدایت و رهبری کرده و هماهنگی مبارزاتشان را بعهده داشته چنین قدرت و اختیاری را اعطاء می کنند.
در گذشته این خمینی بود که نظر به این که رهبری مبارزات ضد سلطنتی را به عهده داشت حق تشکیل شورای انقلاب را که در واقع بازوی اجرایی او بود را ازآن خود دانست. ودر شرایط زمانی امروزی این شورای هماهنگی راه سیز امید است که به مثابه بازوی اجرایی آقایان موسوی و کروبی تشکیل شده و گرچه شورای تدارکات نیست اما به مثابه نطفه جنینی چنین شورای انقلابی به میدان عمل سیاسی ایران کشانیده شده است.
در مقابل چنین شورای هماهنگی تلاش نیروها و احزاب خارج و داخل قرار دارد که با تشکیل یک کمیه تدارک به پای یک تشکیل کنگره ملی بروند.
در پیرامون چنین کمیته تدارکی است که آقای اسماعیل نوری علا می نویسند
اما من همهء اين سخنان را بدان خاطر طرح کردم که بتوانم چند نکته ای را به طرح «انتخابات آزاد در خارج کشور»(*) برای «تشکيل کنگرهء ملی ايرانيان» و انتخاب يک «دولت موقت در تبعيد» بيافزايم. بنظر من، اين طرح و روند تکوينی آن نيز زمانی اجرائی و ممکن و پيروزمندانه متحقق می شود که در همهء سطوح کاری اش همين پرهيز و اجتناب لازم الاجرا از دخالت در کار مجلس مؤسسان آينده باشد. در اين مورد هم توضيح مختصری بدهم و تمامش کنم:
چنين «طرح» دارای سه سطح تشکيلاتی است:
- نخست آفرينش يک «کميتهء تدارکات» از اتفاق و همکاری گروه های فراحزبی و فراايدئولوژيک که هم از آغاز، با اجتناب از ورود به آنگونه بحث های سياسی که بر شمردم، کار خود را در راستای فراهم آوردن امکانات برگزاری يک انتخابات آزاد وسيع در خارج کشور دنبال می کند و انتخابات آزاد را انجام می دهد.
- در پی آن، نوبت تشکيل «کنگرهء ملی ايرانيان» می رسد که حکم «پارلمان در تبعيد» را دارد؛ اما پارلمانی که بر خلاف مدل های مشابه اش در گذشته خودانگيخته نيست و بوسيلهء مردم انتخاب می شود. با افتتاح اين کنگره کار آن کميتهء تدارکات به پايان می رسد و از آن پس کنگره، برای ادارهء امور خود، از سازمان های عاملهء داوطلب، و از جمله سازمان های در گير در کميتهء تدارکات، کمک می گيرد.
- سطح تشکيلاتی ِ نهائی به «دولت موقت در تبعيد»برآمده از « پارلمان در تبعید» مربوط می شود که از آن پس ادارهء امور اپوزيسيونی را که در روند انتخابات شراکت داشته بر عهده می گيرد.
در همهء اين سه سطح توجه به اين نکته ضرورت حياتی دارد که از کوشش برای قرار دادن اين سه تشکل به جای مجلس مؤسسان خود داری شود و هر سهء اين ارکان حد و حدود خود را رعايت کند.
اين سخن البته بدان معنا است که نه کميتهء تدارکات، نه کنگرهء ملی، و نه دولت موقت در تبعيد، هيچ کدام نمی توانند در مورد نوع حکومت آيندهء ايران به شور و تصميم گيری بپردازند، يا در مورد فدراليسم موضع گيری نمايند.
بنظر من، تنها با اين اجتناب و پرهيز و «دم فروبستن از طرح بی مورد اختلافات» است که گروه های مختلف العقيده خواهند توانست، در راستای هدفی مشترک، که همانا انحلال حکومت اسلامی و برقراری حکومتی سکولار ـ دموکرات و بر پايهء اعلاميهء جهانی حقوق بشر باشد، با يکديگر اتحاد عمل و همکاری داشته باشند و هيچ کدام از اختلافات عقيدتی و نظری شان (که سازندهء ايران فردا است) در «اکنون و اينجا» نتواند سد راه شان شود.
منبع
چنانکه خواننده این سطور متوجه شده اند اقدام تشکیل کمیته تدارکات برای تشکیل کنگره ملی و.. در واقع نوعی موازی سازی آن چه است که در ایران و در قیام مردم ایران عملا مطرح است و ما در قسمت اول این جستار به آن اشاره کردیم. اما آن چه در این موازی سازی بوجود می آید همان نهاد و سازمانها اما با تکیه بر عزم و اراده ایرانیان خارج کشور است.
اما همان طور که آقای اسماعیل نوری علا هم اشاره می کنند چنین کمیته و کنگره ایی و... محصول قیام مردم داخل کشور بر علیه حکومت نیستند و تنها در خارج کشور توسط ایرانیان برپا شده اند در مقایسه با شورای هماهنگی و انقلاب و ... تنها شبح و سایه ایی از آن را تشکیل داده و به این حساب دارای هیج اختیار عملی و سیاسی نیست و هرگز نمی تواند جانشین شورای انقلاب و مجلس موسسان آن گردد.
و چون چنین است پس باید پرسید پس اهمیت چنین همت ها و کوششها و آنهم در صورت موفقیت آن اگر سرگرم کردن اپوزیسیون خارج کشور و فرستادن آن بدنبال نخود سیاه نباشد پس در چه چیز دیگر می تواند باشد؟
آّیا اپوزیسیون و احزاب خارج کشور بهتر نیستند در عوض سرگرم کردن خود با این اقدامات بیهوده سعی کنند که این معضل را حل کنند که چگونه می توانند بر شورای هماهنگی که به مثابه بازوی اجرایی آقایان موسوی و کروبی عمل می کنند تاثیر گذار شده و یا چگونه عملا رهبری و .مسئولیت قیام مردم داخل کشور را بعهده گیرند؟
مطلب را به بالاترین بفرستید:
href="http://balatarin.com/links/submit?phase=2&
url=http://zharf.blogspot.com/2009/04/blog-post.html&title=آناتومی یک ایمیل هک">