۱۳۸۸ دی ۲۳, چهارشنبه

جنبش سبز و اهداف ملی‌ - دموکراتیک آن (۳)

نکته أی که در این بخش سوم تصمیم دارم مطرح کنم در واقع نتیجه یی است که از همه این گفتار میتوان اتخاذ کرد. به عقیده من خطری که جنبش ملی‌ - دموکراتیک را تحدید می‌کند احتمال دنباله روی آن از دو جناح دیگر جنبش سبز و بدین نحو انحلال استقلال خود می‌باشد.

اینکه این دو جناح سعی‌ در گسترش رهبری خود بر کلّ جنبش و از آن جمله بر بخش ملی‌ - دموکراتیک آنرا دارند طبیعی‌ و بر کسی پوشیده نیست. و از طرفی نمیتوان بر آن خرده گرفت. ما باید به خودمان خرده بگیریم و سعی‌ کنیم با اتخاذ راهکرد‌های درست اهداف خودمان را پیش بگیریم. جنبش سبز ملی‌ - دموکراتیک نیازمند یک قانون اساسی و یک برنامه عملی دوران گذار و تا آن موقع به یک طرح اجرائ متناسب با هر مرحله جنبش دارد. بر عهده همه ماست، آنانیکه خود را در جانب جنبش ملی‌ - دموکراتیک می‌بینند و از آن ذی نفع هستند، که به این نیاز‌ها به سهم خود و به توان خود پاسخ گو باشیم. اینکه جنبش ملی‌ - دموکراتیک در نهضت سبز در پی‌ و در پوشش یک حرکت انتخاباتی و اکنون محافظه کارانه و یا اصلاح جویانه در عمل است خرده نمیتوان گرفت. خرده از زمانی‌ میتوان گرفت که استراتژی و اهداف دراز مدت که همان سرنگونی رژیم است قربانی راه‌ها و روش های محافظه کارانه و اصلاح جویانه شود. با جنبش است که از این تاکتیک‌ها برای ارتقای سطح خود و برای رسیدن به اهداف خود استفاده کند نه‌ اینکه در پیچ و خم راه‌ها گرفتار آید. بطور مثال به این تکه از پیام رجوی که به عقیده من نوعی دام است توجه کنید:


هموطنان
نيروهاى انقلاب دموكراتيك مردم ايران و ارتش بزرگ آزادى
از دود و دم ارتجاع رو به زوال نبايد واهمه داشت. مرعوب تنوره كشيدن ديو ولايت نشويد.
مانند مجاهدان اشرف، درمنتهاى شجاعت و دلاورى، «بيا بيا» بگوييد. يعنى كه اگر رژيم و نيروهاى سركوبگر آن قصد تهاجم و وحشيگرى بيشترى دارند، بيا بيا، تا نشانت بدهيم.

كليد پيروزى و اصل طلايى، دراين شرايط، حداكثرتهاجم است.
هم‌چنان‌كه در قيام كبير عاشورا ديديم، رژيم ولايت حالا ديگر گرگ كاغذى است. به‌شرط اين‌كه در هر آرايش و حركتى اصالت را به جمع بدهيد. جمع، توان كوه دارد و فرد را حفظ و حراست مى‌كند و با خود بالا مىبرد. اقشار مختلف مردم به‌ويژه كارگران و دهقانان را بيش از پيش به اعتراض و اعتصاب و مقاومت و به صفوف قيام و ارتش آزادى فرا بخوانيد.

آهاى بچههاى اشرفنشان در تهران و شهرهاى شعلهور ايران، اى كسانى‌كه شعار مى‌دهيد «يا حجة بن الحسن! ريشهٴ ظلمو بكن!»، گوش كنيد:
زمان آن رسيده است كه اسم خيابان مصدق را هم برگردانيد. همان نام بزرگى كه مردم در جريان انقلاب ضدسلطنتى گذاشته بودند. خمينى با دجاليت بر خيابان مصدق، نام ولى عصرگذاشت تا كسى نتواند خرده بگيرد. راهش اينست كه هر كجا را خمينى به‌نام خودش نامگذارى كرده، ولىعصر بخوانيد تا هم قائم منتظر عنايت كند و لكه ننگ خمينى از دامن ايران و اسلام پاك شود، و هم، به‌رغم خمينى، راه و رسم پيشواى فقيد نهضت ملى الگو و درس و شاخصى براى همه افراد و جريانهاى سياسى شود؛ الگوى دموكراسى و حاكميت مردم، درس سازش ناپذيرى، و شاخص ايستادگى بر سر حقوق ملت ايران.
رود خروشان خون شهيدان در پرتو مهر تابان مقاومت و آزادى ايران ضامن پيروزى محتوم خلق ماست

اين بارخصوصيت ويژه قيام، شعله‌هاى قهر و خشم مقدس خلق، عليه ولايت يزيدى بود. اكنون دنيا به چشم مى‌بيند كه از جرقه حريق برخاسته و ريش و ريشه ديكتاتورى آخوندى و قباى ولايت سفيانى را در ايران فراگرفته است. جنگى بود كه همه دنيا به آن گواهى داد. جنگى كه سر بازايستادن ندارد و تا آزادى ميهن اشغال شده و خلق اسير ادامه مى‌يابد. با نقش ستايشانگيز زنان در صفوف اول نبرد.
فرزندان دلير ملت ايران، مزدوران را گوشمالى دادند، خلع سلاح كردند، خودروها و مراكز آنها را درهمكوبيدند، تجهيزاتشان را به غنيمت گرفتند، لباسهاى جرم و جنايت را به آتش كشيدند و عهد بستند كه: «مى‌كشم، مى‌كشم، آن‌كه برادرم كشت».
«بسيجى يزيدى خشم ما رو نديدى» !
دست مريزاد! كه دفتر حساب و كتابهاى رژيم را در هم پيچيديد. فراتر از همه تمهيدات و تشبثات ولىفقيه ارتجاع، فرسايش و ريزش و موارد متعدد تسليم را در نيروهاى انتظامى به او تحميل كرديد.


این بطور مثال نمونه یی از همان فریبکاری ها هست، که باید از آن پرهیز کرد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر