جنبش سبز و اهداف ملی - دموکراتیک آن (۲)
تا کنون به دو روند مستقل و به هم مربوط پرداختیم. روند اول همان سیر تکوینی رژیم بسوی دیکتاتوری نظامی بود.این روند محصول تغییر و تحولات اجتماعی در کشور است. محصول دیگر این تغییر و تحولات اجتماعی همان روند دوم مبحث ماست: یعنی روند مشروطه خواهی و اصلاح طلبی در جامعه عقب مانده است که در پی مهار دیکتاتوری عنان گسیخته ایست که از دل همان جامعه عقب مانده بر میخیزد. این دیکتاتوریها و آن مشروطه خواهیها همه جملگی بر میگردند به همان شرایط عقب مانده اجتماعی ایران و جزئ از تاریخ گذشته و حال کشور را تشکیل میدهند. در مقابل آن روند سومی هست که محصول شرایط اجتماعی جدید ایران بوده و به موازات توسعه و رشد آن، رشد و توسعه میبابد. شکل حکومتی و سیاسی این جامعه نوین و در حل تکوین مردم سالاری است. در راستای دگرگونی اجتماعی در ایران، از شرایط عقب مانده و سنتی به جامعه نوین، علی القاعده نهضتهای ملی - دموکراتیک هم رشد و توسعه میباند. فراموش نکنیم، رژیم جمهوری ایران محصول رشد و توسعه شتابان در رژیم پیشین است. منظور از این رشد و توسعه همان رشد و توسعه شرایط اجتماعی نوین است که گفتیم رشد و اعتلای نهضت ملی - دموکراتیک راه به همراه دارد. این یک اصل کتمان ناپذیر حیات سیاسی کشور است که نطفه رژیم کنونی ایران در مخالفت با رشد و توسعه اجتماعی و رشد و اعتلای جنبش ملی - دموکراتیک بسته شده است. از این رو باید بگویم اگر این مخالفت نبود این رژیم هم نبود. من به این اصل از آنرو تکیه دارم، چون پاسخ گوی بسیاری از سوالات کنونی در سیر رویدادهای فعلی است. به نظر من، از اینرو اساس و محور کلیه نیروهای ضد دموکراتیک و ملی که من آنها را به سهولت ارتجاع سیاه و سرخ مینامم، در همین مخالفت با تحول اجتماعی در ایران میباشد. اینکه رژیم هم اکنون شتابان به سوی دیکتاتوری نظامی در حرکت است، به نظر من هم در همین مخالفت ریشه دارد. و در همین مخالفت عیان با رشد و توسعه است که نهضت ملی و دموکراتیک کنونی ایران ریشه حاضرین خود را مدیون است. چراکه بر ایرانیانی که نیروی محرکه انقلاب اجتماعی کنونی در ایران هستند، مسلم شده است، حکومت فعلی جز نکبت و بد بختی برایشان هیچ ارمغانی ندارد. بقولی از کوزه هر آنچه برون طراود، که در اوست. چراکه این رژیم سرمایههای کشور را تنها صرف هزینههای هنگفت جهت حیات ننگین خود میکند، که در سرکوبهای اخیر دیدیم، که این هزینهها مصروف چه ابزاری جهت سرکوب ملت میشود و در بسیاری چراهای دیگر بر نهضت ملی - دموکراتیک مسلم شده است که راه توسعه و ترقی، راه آزادی و حقوق انسانی در ایران، یعنی در یک کلام راه جامعه ملی - دموکراتیک در ایران در استقرار حاکمیت ملی- دموکراتیک در ایران است. یعنی باید راه را از همانجا از پی گرفت که در قیامهای ۵۶- ۵۷ به ختم رسیده بود. یعنی باید نشان داد که ۳۱ سال سرکوب خللی در اراده ملت جهت دموکراسی و پیشرفت ایجاد نکرده است. این روند سوم در واقع امر مظهر همین اراده خلال ناپذیر مردمی است. این راه سوم هم اکنون در جناح جمهوری خواهان جنبش سبز تجلی میکند. جناح اول همان جناح مشروطه خواهان میباشد که موسوی آنرا نمایندگی میکند، و جناح دوم جناح اصلاح طلبها است، که از سوی کروبی رهبری میشود. جمهوری خواهان سبز طیف وسیع اند بدون رهبری و بدنبال آن هم نیستند. همین سبزهای بدون رهبری اند که به مرور زمان رفته رفته دارند مبدل به نیروی نظام بر افکن میشوند. به این میگویند در واقع جنبش سبز در حال رادیکالیزه شدن است.
رادیکالیزه در واقع مورد تمنای بخش مرتجع جنبش نیست. آنچه این جناحهای غیر جمهوری خواه در پی آن بودند و هستند همان تداوم جنگ قدرت و گرفتن امتیازات از حریف در قدرت میباشد، حریفی که دلایل کافی در حذف آنها در دست دارد، حریفی که شرایط اجتماعی ایران او را بیش از پیش به پیشگیری خشونت و سرکوب هدایت میکند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر