کودتای مخملی سبز (۴)
نکته أی که در ادامه در این قسمت از نوشتهام به آن میخواهم بپردازم این مطلب است: جنبش سبز از هم اکنون نیازمند یک پیش نویس قانون اساسی و یک برنامه عملی برای گذار از حکومت فعلی به حکومت آتی است. نکته أی که ما در این خصوص باید به آن دقت کنیم تفکیک برنامه و یا مطالبات نامه از یکسو و از دیگر سؤ اجرای آن است. اگر چنانکه تصور میرود برنامه باید کامل باشد، آنگاه اجرای برنامه کامل انقلاب سبز میتواند در صورت الزام مرحله به مرحله جامه عمل بپوشد. این یک مسئله مهمی است، که به آن باید توجه مبذول داشت.. اگر توجه کرده باشید معمولا ایندو باهم مخلوط میشوند و در نتیجه این التقاط بدون اینکه بدست جنبش سبز برنامه أی داده شود از او خواسته میشود که جنبش باید فعلا به یک برنامه حداقل بسنده کند چراکه اجرای مطالبات جنبش تدریجی است. این واژه تدریجی و یا مرحله به مرحله از آن مقولات بسیار رایج فضای آکنده دوران اصلاحات بود. جنبش اصلاحات در پز نمایش دمکراسی در ایران با بهر گیری از جنبش مدنی در ایران که گفتیم یک حرکت فرا حکومتی است، سعی داشت بتدریج و گام به گام ایران را بسوی دمکراسی هدایت کند... هدف جنبش اصلاحات بنابرین جلوگیری از جنبشی از سیرت جنبش سبز در ایران بود. برای اثبات نگاه کنید به بر افروختگیهای آقای خاتمی در برابر رادیکال تر شدن هر چه بیشتر جنبش سبز در ایران. هدف این جنبش(اصلاحات) پیشگیری از انقلاب و براندازی رژیم مشروعه و اخوندی در ایران بود. برای این منظور جنبش رفرم از درون سازمان امنیت ایران سر بیرون میآورد و برنامه أی بود با تکیه به جنبش مدنی که گفتیم فرا حکومتی است، تصمیم داشت ایران را "گام به گام" به سوی دمکراسی هدایت کند. که البته این یک دروغی بیش نبود و تنها برای سرگرم کردن مردم ایجاد شده بود. از اینرو بر میگردم به صحبتی که در آغاز عرض کردم: در آغاز گفتم ما باید میان الزام تدوین پیشنویس قانون اساسی سبز و برنامه عملی برای گذار از حکومت فعلی به مجلس مؤسسان تصویب قانون اساسی از یک سؤ و از دیگر سؤ اجرای مرحله به مرحله آن فرق قائل شویم. بقولی اول باید قرص نان را کامل در دست داشت و بعد تکه تکه آنرا مصرف کرد. و در مورد تدریجی بودن تغییرات در ایران هیچ شکی نیست که حکومت سبز هرگز قادر به تحول یک شبه ایران نیست. دمکراتیزه کردن در سایه حکومت جمهوری ایرانی فقط مرحله به مرحله ممکن است. اما چیزی که در رژیم مشروعه مقدور نیست همین تحول مرحله یی ایران به سوی دمکراسی است. من در شمارههای قبلی این نوشت به اصولی (۱+۲) اشاره کردم که مطابق آن نتیجه گرفتم که رژیم فعلی ایران سد راه دمکراسی و مردم سالاری در ایران است. برای تکمیل ادّله خود به یک نکته بسیار مهّم دیگر در اینجا اشاره میکنم. فراموش نکنیم رژیم فعلی در ایران نطفه آنرا در ضدیت با اصلاحات و توسعه در ایران بسته اند. این رژیم محصول رفرم و توسعه شتابان در رژیم پهلوی بوده است .حرکت از این نقطه که این رژیم بر بستر یک حرکت ضد رفرم و توسعه مستقر گردیده است روشنگر این مسئله خواهد بود که رژیم فعلی بطور ماهوی مخالف روند دمکراتیزه شدن ایران است. نکته دیگر مسئله توسعه اقتصادی است که در کشورهای کلاسیک در غرب پیش شرط توسعه سیاسی بود. در رژیم فعلی همین توسعه اقتصادی هم ممکن نیست. چراکه چنانکه تجارب دوران بازسازی(نه نو سازی) نشان داد بلافاصله توسعه اقتصادی توسعه سیاسی و مسئله دمکراتیزه کردن را بدنبال دارد. و رژیم واقف از این نکته از توسعه اقتصادی شدیداً واهمه دارد. دولت احمدی نژاد سند این ادعا است. پس با همه قوا پیش بسوی استقرار جمهوری ایرانی!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر