۱۳۹۳ تیر ۱۶, دوشنبه

هر طبقه اجتماعی دارای یک وضع تولیدی است- بخش اول

هر طبقه اجتماعی دارای یک وضع تولیدی است. عین همین  مضمون را ما با عبارت دیگر داریم: هر جامعه با یک شیوه تولید
متناظر است.

ترکیب این دو عبارت به این مفهوم خواهد بود در هر جامعه، طبقه ایی که دارای صاحب وسایل تولید است با آن جامعه تعیین هویت می شود.

نتیجه بلافصل این است در هر شیوه تولید و در هر جامعه، طبقات متضاد و متخاصم تنها زمانی طبقه متخاصم و متضاد را تاریخا تشکیل می دهند که خود موید یک جامعه و شیوه تولید جدید و متکامل تر باشند.

تا زمانی که شیوه تولید جدید و به تبع آن جامعه جدیدی تشکیل نگردیده و تا زمانی که این شیوه تولید و جامعه جدید دریک طبقه منضاد و متخاصم با جامعه و شیوه پیشین تبلور نیافت همین میشود که مارکس هم گفت: طبقه و جامعه پیشین از حقانیت تاریخی خود برخوردار خواهد بود

یکی دیگر از نتایج بلافصل مطلب بالا  چنین  خواهد بود: طبقه متخاصمی که نماینده شیوه و جامعه نو نباشد ، فرقی ماهوی و تاریخی با جامعه و شیوه موجود ندارد و تضاد موجود در واقعیت امر یک تضاد بر حول شیوه و جامعه جدید نیست

مارکس از همین استدلالت به این نتیجه می رسد که طبقه کارگر- پرولتاریا - تنها یک طبقه متضاد با طبقه کاپیتالیست و جامعه کاپیتالیستی نیست بل در عین حال نوید دهنده یک شیوه تولیدی نو و یک جامعه نوین می باشد.

به عبارت دیگر اگر نویده دهنده بودن یک شیوه تولید متکامل تر و جامعه نوتر را از پرولتاریا حذف کنیم تضاد و تخاصم پرولتاریا هرگونه اهمیت تاریخی و انقلابی و تکاملی خود را از دست می دهد و رفع تضاد عملا به همان شیوه تولید وجامعه کاپیتالیستی منجر می شود.

از سوی دیگر تضاد پرولتاریا و بورژوازی نوین مادامیکه شیوه تولید و جامعه کاپیتالیستی در حال رشد و تکامل می باشند در هر اقدام رادیکال پرولتاریا علیه بورژوازی نوین عملا در چارچوب شیوه تولید و جامعه کاپیتالیستی باقی می ماند و حائز هیچ گونه ارزش انقلابی و تاریخی نخواهد بود.

مبحث شیوه تولید، جامعه و طبقه نماینده آن، و کلیت آن به صورت یک واحد به نظر می رسد که جایی برای تخاصم و تضاد باقی نمی نهد، مگر این تخاصم و تضاد خود موید یک شیوه تولید، جامعه و یک طبقه تاریخا نوین و متکامل تر باشد در غیر اینصورت عملا زائده و شکلی دیگری از همان شیوه تولید، جامعه و طبقه موجود است.

همان گونه که می دانیم هر شیوه تولید و جامعه و طبقه واحد در یک مبارزه اجتماعی، طبقاتی و اقتصادی با شیوه تولید، جامعه و طبقه و اقتصاد پیشتر از خود است.

به این مبارزه و چالش نام مبارزه طبقاتی و یا از سوی دیگر مبارزه اجتماعی و اقتصادی نام نهادن چندان دور از واقعیت نیست.

مارکس همین مبارزه اجتماعی - اقتصادی را مد نظر دارد زمانی که این گفتمان را فرموله می کند که مبارزه طبقاتی و اجتماعی- اقتصادی نیروی محرکه تاریخ اجتماعی بشر است.

پس بدینسان این نیروی محرکه تاریخی دارای ابعاد اقتصادی، اجتماعی و طبقاتی است.

وقتی این نیروی محرکه تاریخی جاری است ما به  روابط اجتماعی - تاریخی بر می خوریم که  میان نیروهای واحد اقتصادی - اجتماعی، کهن و نوین در جریان می باشند.

در این رابطه هر واحد نامبرده و موجود موید یک مرحله تکاملی از شیوه تولید، و جامعه می باشد.

ما اگر  به این رابطه از شیوه های تولید و فرماسیون های اجتماعی کهن و نو نظر افکنیم در هر مبارزه طبقاتی - اجتماعی، پی خواهیم برد که کلیه تضاد ها و تخاصم های موجود بر حول و محور همین رابطه و نیروی محرکه گرد هم می آیند و حل خود را از راه حل همین تضاد اصلی می جویند.


زمانی که مبارزه طبقاتی و اجتماعی جاری است و نیروی محرکه تاریخ در عمل است این پرسش عملی مطرح است: نقش دولت در این میان چیست؟

در این میان دولت یا جانب یک طرف رابطه و تضاد را خواهد گرفت و یا بی طرف باقی خواهد ماند.

در حالت جانبداری یا دولت حامی شیوه تولید و جامعه و طبقه کهن خواهد بود و یا پشتیبان شیوه تولید و جامعه و طبقه نوین.

اما در حالت بی طرفی دولت در حرکت تاریخی مشارکت نمی کند و مبارزه طبقاتی و اجتماعی را به اهالی می سپرد.

مارکس به این نظر است حالت دولت بی طرف ممکن نیست. دولت ها به شکلی از اشکال عملا جانبدارند. او حالت بی طرفی را به هگل و لاسال و.. نسبت می دهد که در پی ایده آلیزه کردن دولت هستند.


عدم مشارکت دولت در مبارزه اجتماعی - طبقاتی و اعلام بی طرفی در واقع یک خواسته لیبرالی است. اما پیاده کردن چنین خواسته لیبرالی یعنی بی طرفی دولت و عدم مشارکت دولت در اقتصاد و.. مستلزم شرایطی است یعنی مستلزم بی نیازی مبارزه طبقاتی - اجتماعی و اقتصادی به دولت است.

این بی نیازی به  دولت به سهم خود موید یک مبارزه طبقاتی - اجتماعی و اقتصادی نیرومند و مستقل در کشور است.

بدون چنین مبارزه اجتماعی - اقتصادی و طبقاتی بالغ و قدرمند هرگز بی نیازی از مداخله دولت ممکن نیست.


ادامه دارد..

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر