۱۳۹۳ فروردین ۸, جمعه

Nuclear issue, energy question, defense question ....

Nuclear issue, energy question, defense question ....


Allow me a little note with regard to the nuclear issue, energy question, defense question ....

I would say that the main problem in Iran at the moment these questions prepared or their statements, and their solutions by the ruling in Iran is not, but the absolutist nature of the political leadership in Iran.

The democratic opposition in Iran calls on the basis of pluralist party system in a democratic Iran that all parties have the opportunity to set up their political programs to the Iranians. In a free and democratic Iran will decide the voters which parties and that too for as long as their interests may represent in relation to the above questions ...

Only on the democratic path, we can defend our national interests with respect to the questions above and behind it are strong when needed ....

Question question nucléaire, l'énergie, la question de la défense ....

Question question nucléaire, l'énergie, la question de la défense ....


Permettez-moi une petite note à l'égard de la question du nucléaire, question de l'énergie, la question de la défense ....

Je dirais que le principal problème en Iran en ce moment ces questions préparées ou leurs déclarations, et leurs solutions par la décision de l'Iran n'est pas, mais la nature absolutiste du leadership politique en Iran.

L'opposition démocratique en Iran appelle sur la base d'un système de parti pluraliste dans un Iran démocratique que toutes les parties ont la possibilité de mettre en place leurs programmes politiques pour les Iraniens. Dans un Iran libre et démocratique décidera les électeurs qui les parties et que trop, aussi longtemps que leurs intérêts peuvent représenter en relation avec les questions ci-dessus ...

Seulement sur ​​la voie de la démocratie, nous ne pouvons défendre nos intérêts nationaux à l'égard des questions ci-dessus et derrière il n'y forte en cas de besoin ....

۱۳۹۳ فروردین ۷, پنجشنبه

نقل از خاطرات و تاملات مصدق - 3



بنابر این با اطمینان خاطر می توان گفت: مصدق ، این ملاک قاجاری که از سوی ناصرالدین شاه به مصدق السلطنه ملقب گشته، . از تبار آنهایی که   امروزه ما آنها را روشنفکران و یا اندیشمندان و... می خوانیم نیست. مصدق در واقع از تبار آن دسته از قاجار  و اشراف دولتی است که اولا پیرو استقلال دستگاه دولتی و دوما به این نتیجه رسیده اند که ضامن استقلال سیاسی و 
دولتی کشور پیروی از سلطنت مشروطه، قانون اساسی و نظام مجلسین می باشد

داوری در باره مصدق داوری درباره یک کشور و تاریخ یک کشور و داوری پیرامون یکی از مراحل حساس این کشور در طی دهه پس از جنگ جهانی دوم - 32-20 می باشد..

. خود مصدق در خاطرات و تاملات خویش مایل است که نسل های آتی که از جمله  ما باشیم پیرامون او به غلط به داوری ننشینیم.اما از مصدق گذشته آیا می توان درباره انسان ها از روی آنچه خود در باره خویش می گویند، داوری کرد؟

مسلما خیر!

آنچه که مسلم است برای شناخت مصدق ما باید از خاطرات و تاملات او گذر کنیم و شاید بهتر این باشد  از این رو از خاطرات و تاملات   او کمک بگیریم تا به شناخت  و بازسازی یک دهه پرحوادث ازکشوری به پردازیم که به دو جهت اساسی زبر بار گران کمر خرد کرده است:

-استعمار و مداخلات دول قدرت مند زمان
-ارتجاع، طبقات عالیه، جامعه و مناسبات عقب مانده اجتماعی

تا به امروز به یقین می توان گفت هردو این جهات کم وبیش کماکان به اعتبار گذشته خویش باقی می باشند

ما امروزه به خوبی و یا بیش از گذشته می دانیم که نه با عصای استعمار می توان به مبارزه ارتجاع سیاه و سرخ رفت و برعلیه آنها به اصلاحات انگلیسی و یا آمریکایی، روسی و یاچینی و.. متوسل شد و نه برعکس با عصای ارتجاع سیاه و سرخ استعمار را از کشور بیرون راند..

ادامه دارد

۱۳۹۳ فروردین ۲, شنبه

تقل از خاطرات و تاملات مصدق - 2





خاطرات و تاملات مصدق ص 272



همان گونه که پیشتر هم اشاره شد شاه بیت مصدق در خاطرات و تاملاتش سیاست خارجی یا  دستگاهی است که زیر نفوذ استعمار است. او در این نوشته به هر موضوعی که می پردازد سرانجام به استعمار و نفوذ استعمار در دستگاه دولت ایران باز می گردد و یا بهتر عنوان کنیم: مصدق که یک از اشراف دولتی قاجار است به تجربه و در عمل به این نتیجه می رسد و آن را هم در خاطرات و.. به روشنی باز گو می کند،  دستگاه دولتی ایران در  زمانی که او دست اندار کار است- در آغاز در سر رشته داری در خراسان - دستگاهی است که در طی ایام زیر نفوذ استعمار درآمده است. و این واقعیت برای یک آریستوکرات دولتی و برای    یک اشراف قاجاری که کلیت آن به عنوان هیئت حاکمه، دستگاه دولتی را در ایران بدست خود دارد ،عملا یک واقعیت تلخی است که مانع استقلال عمل اوست.

فقدان این استفلال عمل  در دستگاه دولتی ایران  ، که رسما در دست اشراف قاجاری است را ، مصدق . نه تنها    به عیان می بیند  بل  به منظور کسب دوبار آن    به مبارزه   برای آن  برمی خیزد.

 اما در این رابطه او به خوبی می داند اگر بازگرداندان این دستگاه - دولتی - به دست صاحبان سابق آن یعنی اشراف دولتی قاجاری  منظور باشد، او عملا از پیش بازنده خواهد بود. از این رو او در ازای احیای سلطنت مطلقه قاجاریه، راه سلطنت مشروطه و متکی بر قانون اساسی و مجلسین را پیش رو خود می نهد.

از این رو سلطنت مشروطه برای  مصدق یک وسیله است و به نظر می آید در اوضاع و احوال جدید، برای این آریستوکرات قاجاری این وسیله تنها ضامن احیا و بازستانی استقلال کشور است.

 این واقع بینی که یک اشراف دولتی قاجار از خود نشان می دهد از دیگر وجوه ممیزه مصدق است. مصدق به اقرار همه آنهایی که او را از دور و نزدیک می شناسند یک ملاک واقع بین قاجاری است که درس سیاست را بر پایه آنچه است و نه از لابلای کتاب ها فرا گرفته است....

ادامه دارد..



۱۳۹۲ اسفند ۲۹, پنجشنبه

نقل از خاطرات و تاملات مصدق - 1







 261 نقل از خاطرات و تاملات  مصدق  - ص



 : درون مایه مطلبی که آقای مصدق می خواهند برسانند بدون هیچ ابهامی  روشن است
بهترین وسیله برای پیشرفت سیاست بیگانگان و به قولی ایشان سیاست خارجی حکومت فردی است چون با یک نفر همه چیز را می توان در میان گذارد اما با یک ملت نه!


من مخالف سلطنت مشروطه نیستم و دشمن قرآن باشم که بخواهم خلاف قانون اساسی عمل کنم و رژیم مملکت را تعییر دهند و من رئیس جمهور شوم...

به عبارت خودمان دارند می فرمایند: سلطنت مشروطه با حکومت فردی مغایرت دارد و سیاست خارجی و یا سیاست بیگانگان نه از راه سلطنت مشروطه و مجلس و.. بل از راه سلطنت مطلقه است که می تواند هر کاری را بکند.

اما اگر این تز درست باشد پس این نظریه باید در مورد ولایت مطلقه فقیه هم درست باشد. سیاست خارجی نه تنها از راه سلطنت مطلقه بل ازراه ولایت مطلقه فقیه بهتر می تواند هر کاری را بکند.

آقای مصدق در کتاب خاطرات و تاملات خود در جاجای این نوشته علت مخالفت خود را با سلطنت مطلقه و به عبارت  کلی تر حکومت فردی از دیده مخالفت با سیاست خارجی یا سیاست بیگانگان به اثبات می رساند

ادامه دارد..



لیبرال دمکراسی کارگری: فیسبوک و اسرار بلوکه کردن عضویت من!

لیبرال دمکراسی کارگری: فیسبوک و اسرار بلوکه کردن عضویت من!: درست از تاریخ چهارشنبه 12.03.04 راس ساعت 18 به وقت اروپا بطور ناگهانی اکانت من فرهاد واکف در فیسبوک بلوکه شد و از آن زمان تاکنون بی نتیجه ب...

فیسبوک و اسرار بلوکه کردن عضویت من!

درست از تاریخ چهارشنبه 12.03.04 راس ساعت 18 به وقت اروپا بطور ناگهانی اکانت من فرهاد واکف در فیسبوک بلوکه شد و از آن زمان تاکنون بی نتیجه برای ورود به فیسبوک مشمول طی کردن مراحل شناسایی و تعیین هویت شدم که کسانی که به درد من دچار شده اند می دانند که چه مراحل مشمئز کننده ایی می باشد.



در سیستم های استبدادی مراجهه به افکار عمومی برای حل گره سیستم استبدادی چون مغایر و متضاد اصل استبداد است، در ازای گشودن گره کور استبداد، به گره های دیگر می افزاید و استبداد را ضمن عصبانیت در نیت پلید خود در اعمال شدیدتر کنترل مسرتر می نماید.

از آنجاییکه سیستم فیسیوک اساسا استبدادی و پلیسی و به این مفهوم آمریکایی است،  به این علت من تاکنون به این قصد نبوده و حال هم نیستم که به منظور گره کور اکانتم در فیسبوک به افکار عمومی مراجهه کنم و این نوشته ام با این هدف تهیه نشده است بل جهت دوستان فیسبوکی ام که چنانچه احیانا این سطور را مطالعه می کنند به علت عدم حضورم در فیسبوک پی برده باشند.

به مظان اتهام نشاندن هویت من و این که من فرهاد واکف نیستم و به این جهت باید دقیقا شناسایی شوم را  به دلایل عدیده بی پایه می دانم.

لازم به توضیح می دانم در لحظاتی که من درگیر ماجرای بلوکه شدن فیسبوک بودم، براوزر من یعنی گوگول کروم طی یک اطلاعیه جداگانه پیامی  دایر به این که ثانیه های پیش جهت کشف پاسپورت و دیگر هویت ها علیه رایانه ام تلاش ناموفقی شده و کروم آن را مسدود کرده است، به من ارسال نمودم که چون کل این ماجرا برایم غیر منتظره بودم بلوکه شدن اکانتم را در فیسبوک در ثانیه های نخست دال بر این نمودم که اکانتم  توسط هکرها غصب شده است و از این رو بلافاصله پاسپورتم را به اکانت مذبور تغییر دادم که بعدها تا به امروز روشن شد که گرچه این صحنه سازی ها به هم بی ارتباط نیستند لاکن ادعای فیسبوک اساسا این نیست بل که به زیر سوال بردن هویت شخصی من است.

باید توجه داشت که من به غیر از اکانتم در فیسبوک دو پایگاه دیگرم در اختیار فیسبوک است

- همین بلاگ که اکنون دوستان می بینند  از دیر باز به نام اصلی هم یعنی فرهاد واکف اکتیو می باشد که من در واقع یکی از بلاگ نویسی ها قدیمی می باشم.

-و این که آدرس ایمیل من  یعنی  در اختیار فیسبوک است و من تا به امروز کماکان پیام از فیسبوک دریافت می کنم که حاوی فعالیتهای دوستانم در فیسبوک می باشد. farhad.vakof@web.de

حال با این وجود راه زیاد دوری نرویم. اساسا ضرورت تعیین هویت و شناسایی این حقیر را باید به چه حمل نمود؟ تماس با فرهاد واکف و شناسایی او کار سختی نیست منظورم برای متصدیان تعیین هویت در فیس بوک می باشد.

البته من امیدم را به این که فیسبوک پس از گذشت مدتی اکانتم را دوباره اکتیو سازد از دست نداده ام و ظاهرا این مسئله روزها طول خواهد کشید و در مواردی هم این بلوکه برای همیشه خواهد بود. بهر حال باید ماند و دید.

به امید پیروزی آزادی و استقلال و دموکراسی در ایران که من اکانتم در فیسبوک  در این خدمت نهاده بودم.

فرهاد واکف
Farhad Vakof