ترقی خواهان ، ساختار شکنان و اصلاح طلبانی که تاکنون فقط از جسم و روحشان خون چکیده است و قوای شان شدیدا به تحلیل رفته است. بهتر است من بعد ساده لوحی را به کنار بگذارند به شکافی که میانشان و ارتجاع ایران است توجه خود را جلب کنند.
همین شکاف بود شاهنشاهی را که زمانی قصد ربودن اسب انقلاب را داشت سرنگون و از تخت سلطنت فراری داد نه از آنرو که شاه دزد انقلاب بود بل که از آنرو شاه جرات و شهامت تاراندن اسب انقلاب را داشت و باید هم از همینرو جریمه و کیفر اسلامی پس می داد.
از این رو تاریخ آینه عبرت خود سازید و این سرنگونی را به آدرس خود هم حواله بگیرید . چرا که چنین نفرتی از سوی ارتجاع علیه انقلاب و اصلاح کشور به مراتب بیشتر متوجه صاحبان اصلی آن تا دزدانش می باشد .
تاریخ را آینه عبرت و چراغ راه آینده و آیندگان سازیم. ساده لوحی و ساده اندیشی را به کنار نهیم. شکاف ارتجاع و ترقی در ایران عظیم تر از آن است که هرباره با مواد مذابی نظیر دین و اخلاق و علم و اندیشه و فلسفه و .... پرشدنی باشد.
نظر به این شکاف عظیم است که ما تاکنون چنین عقب مانده و در چنگال ارتجاع گرفتار آمده ایم.
نظر به این شکاف عظیم است که بنام ایران ترقی خواه و مردم سالار و جمهوری خواه و.... انقلاب شده است و اما در عمل سرکوب این انقلاب و اصلاحات هدف ارتجاع بوده است.
برخی به این نظرند که مخالفت ارتجاع اسلامی با انقلابیون و ترقی خواهان از میان زندان های شاه شروع شد. نه خیر. اختلاف ارتجاع اسلامی و انقلابیون و ترقی خواهان از همان آغازش که به پیش از پهلوی باز می گردد در سطح کشور گسترده بود. این مرتجعین در هر فرصتی که به گیرشان می آمد یکی تیری علیه ترقی خواهان رها می کردند و یک قربانی ازشان می گرفتند. کینه های اجتماعی و تاریخی وسیع تر از این بود که ما مبدای آنرا به زندان های شاهی باز گردانیم.
تا به امروز پیرامون سرکوب انقلاب بنام انقلاب سکوت شده است. اما من به این نظر نیستم سرکوب انقلاب بنام انقلاب از زمانی آغاز شد که رژیم کنونی کمر به سرکوب انقلابیونی بست که قبام بهمن را نقطه عطف اعتراضات ضد شاهی می دانستند.
این سرکوب از نمودهای یک حرکت ارتجاعی وسیع تر بود که پیش از این در سایه رژیم پهلوی علیه انقلابیون و علیه اصلاحات شاهی جاری بود.
امادیدیم شاه انقلاب و اصلاحات را بنام خود راه انداخت و به موقعش سگ های عاری بنام اسلامیستها را که در مهار خود داشت برعلیه جان انقلابیون رها نمود.
و غرب هم که در جنگ سرد گرفتار بود رهاسازی سگ های عار و زنجیری اسلامیستها بر علیه انقلابیون و ترقی خواهان کشور را بی شک آغاز دوره ایی از تلاطم و ذلت در کشور قلمداد می کرد که تا به امروز او را مطئمن می سازد چنین ایران به تنگ آمده و به خواری کشیده شده در سایه این اسلامیستها سرانجام ایرانی خواهد بود که دوباره مانند موم نرم به دست هایشان بازخواهد گشت و چنین ایرانی من بعد هرگز به خود جرات مخالفت با سلطه غرب و تلاش برای استقلال و حکومت ملی را راه نخواهد داد.
در همان زمان هم نظیر مصر و کشورهای عربی امروزی این نظر در غرب حاکم بود سپردن ایران به ارتجاع اسلامی به مراتب برای منفعت غرب بهتر است تا کشور بدست ایرانیان باشد که خواهان انقلاب ملی، مردمی و غیر شاهی می باشند. یعنی ایرانیانی که با اصول انقلاب شاهی موافق بودند اما با نحوه و شیوه ضد ملی و استبدادی آن موافق نبودند.
در گذشته و حال سخن بر پیوسته بر حول یک محور می چرخید و آن این که اگر شاه انقلاب و اصلاحات را از بالا راه نمی انداخت - تا بر موج انقلاب و اصلاحات خواهی سوار شود - آنگاه این انقلابیون و اصلاح طلبان بودند که افسار امور را بدست می گرفتند.
از اینرو مرتجعین در تلاش این هستند این نکته محوری را همانا حرکت تحولی و مدنی ایی که در گذشته در کشور جاری بوده به سکوت واگذارند. می خواهند هر کس این سکوت را می شکند با مهر شاهی و موافق اعمال ساواک و استبداد پهلوی و... از میدان بدور سازند. اما اگر شما این اصل تحولی و انقلابی را که ما در استبداد پیشین داشتیم و این استبداد از همین رو مستقر شد تا جلوی آنرا بگیرد، از نظر دور بدارید، یعنی اگر روند تحولی و انقلابی کشور در گذشته را فراموش کنید، مابقی دیگر در حیطه فرعیات جایگاه خود را خواهند یافت. مابقی دیگر در قبال اصل تحول و انقلاب که جلوی آنرا سرسختانه مسدود کرده اند هرزه درانی بنام انقلاب و تحول است که ما پیوسته در این 33 سال گذشته با آن مواجه بوده ایم.
نباید از نظر دور داشت انقلاب ستیزی و تحول ستیزی، ارتجاع کشور به نظامات کهن حقوقی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و.... این موجی از نارضایتی بود که در اساس خود روند اصلاحات شاهانه در کشور برانگیخته بود. آنگاه ناله ها و زجه ها از هر کوچه وبرزن ارتجاع بلند شد که امان کشور از بین رفت، اسلام نابودشد و....
آنهایی که می گویند اگر خود این انقلاب شاهانه را می کردند و خود به شیوه ملی و مردمی و از پایین اگر انقلاب می کردند واکنش ارتجاعی را برنمی انگیخت و بگیرو ببند هم نداشت گرچه این خواسته برحقی بود و است لاکن نباید یک نکته را از یاد ببرند انقلاب مردمی شان حتی با شدت بیشتر با مخالفت مرتجعین و.... روبرو می گشت و حتی بیشتر به مفاومت و بگیر و ببند نیاز بود. شکی در آن نداشته باشند. و شکی نداشته باشند این انقلاب اسلامی آنگاه برعلیه آنها نشانه می رفت. پس فرصت طلبی را کنار بگذاریم. لم دادن به یک دیکتاتور خوب که انقلاب می کند اما نق زدن هایش مال ما کار آسانی است.
در چنین کشوری 33 سال پیش رادیکال و قاطعانه عمل کردند و جلو حرکت و انقلاب را سد نمودند و ترمز ها را کشیدند و شیرازه امور را در دست گرفتند تا مبادا کشور بسوی ترقی و تحول های بزرگ مدنی هدایت شود.در چنین کشوری مابقی که در پی این عمل قاطعانه می آید هرباره فقط مردم را بدنبال نخود سیاه فرستادن می باشد.
ترقی خواهان نباید از نظر دور بدارند این مرتجعین که بنام انقلاب روزی جلو پروژه های شتابان شاهی را مسدود نمودند از آنرو نبود تا این که آنگاه خود امروز در سایه حکومت متحجر آخوندی مجری همان پروژه های شتبان شاهی باشند. این مرتجعین تحول مدنی را راکد نگذاردند تا در سایه حکومت آخوندی تقویت کننده جامعه مدنی ایران باشند.
نباید از نظر دور داشت کشور ما در دوره اصلاحات شاهانه سرانجام در مسیر یک انقلاب و تحول به سوی جامعه های مدنی عالی تر - دروازه های تمدن بزرگ - واقع می گردد. صرف نظر از ظرفیت نظام شاهنشاهی در همراهی این انقلاب و تحول بزرگ مدنی، صرف نظر از این که از نظر سیاسی ایران در آتیه چه وضعیتی می یافت و.... یک چیز از پیش روشن است: ارتجاع ایران از هر رنگی، جلوی این حرکت تحولی و انقلابی را بنام انقلاب گرفتند و با کوبیدن بر سر حرکت انقلاب با نام انقلاب جلوی حرکت بزرگ مدنی ایران را با غوغاسلاری ضدمدنی و هیاهوگری دینی گرفتند.
انقلاب ارتجاع علیه انقلاب و اصلاح که آغاز شد از همان زمان هم هیاهوگری های ضدمدنی و غوغاسالاری اش به نام اسلام و شیعه و ... آغاز شد که تا به امروز ادامه دارد.نباید از نظر دور داشت در وادی ارتجاع، کشور هرگز پاسخ شایسته برای مشکلات خود را نخواهد یافت.تا مادامیکه ارتجاع عمل می کند و موثر است کشور به هیاهوگری، رونما سازی ها و... متمایل خواهد بود. در چنین کشوری مردم را پیوسته با فرعیات زمانه که هرباره ابداع می کنند سرگرم خواهند کرد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر