۱۳۹۱ خرداد ۱۶, سه‌شنبه

سود یک موضوع اقتصادی



سود یک موضوع اقتصادی است و تاریخ سود با تاریخ اقتصاد هم گام می باشد. اقتصاد به این اعتبار یعنی بهره  برداری و سودورزی.
.اما به غیر از این است با مسئله تقسیم و توزیع سود و یا بهره.  تقسیم و یا تجدید تقسیم بهره ویا سود یک مسئله اجتماعی است

من در پایین می خواهم از این دو تز به هم مربوط دفاع کنم و برای روشن تر شدن مطلب باردیگر آنها را تکرار می کنم


  • سود یا بهره یک  پدیده اقتصادی است
  • تقسیم و تجدید تقسیم بهره یک امر اجتماعی است

در توضیح مورد اول- یعنی سود که یک پدیده اقتصادی است به این نظرم منشاء پدیده ایی بنام سود یا ارزش افزوده - کار پنهان-  قابل توضیح  در چارچوب مناسبات اجتماعی نیست.

به این اعتبار بهره دهی - که یک پدیده اقتصادی است - با بهره کشی - که توزیع ناعادلانه سود است و به این اعتبار پدیده اجتماعی است فرق دارد.

از زمانی که این دو باهم جابجا شوند- بهره دهی اقتصادی و بهره کشی اجتماعی -  این می شود که ما منبع بهره دهی را در روابط و مناسبات اجتماعی جستجو کنیم.

نظریه ایی که ریشه بهره دهی اقتصادی را- نه بهره کشی اجتماعی  را - در روابط اجتماعی و به اصطلاح رایج مناسبات طبقاتی می جوید تاریخ پیدایش بهره دهی اقتصادی را به جلو کشانده و آنرا با تاریخ پیدایش طبقات اجتماعی و لذا در چارچوب مناسبات طبقاتی  پیوند می دهد.

ما اگر پیدایش نخستین بار پدیده طبقات اجتماعی را به سهولت با پیدایش مدنیت و اسکان یافتگی در ارتباط بدانیم از این پیوند می توان چنین نتیجه گرفت تاریخ بهره دهی اقتصادی به مراتب قدیمی - و به قدمت تاریخ انسانی- از تاریخ مدنیت و تاریخ مبارزات طبقاتی است.


ایده ایی که به این نظر بود مبارزه طبقاتی نیروی محرکه تاریخ اجتماعی انسان است اگر از یاد می برد همان تاریخ در مراحل پیش مدنیت هم دارای یک نیروی محرکه بوده است، همان ایده با انتقال ساده  خود در علم اقتصاد - اقتصاد سیاسی - در پی اثبات خود به شیوه اقتصادی  برآمد.

اما مناسبات طبقاتی و به طبع آن مبارزات طبقاتی یک پدیده اجتماعی است. مناسبات  طبقاتی امری است که با مورد دوم - تز دوم - مرتبط است.

به عبارت دیگر مناسبات و مبارزات طبقاتی آینه ایی است از پدیده تقسیم و توزیع ناعادلانه  ثروت و به عبارت دیگر تصاحب آن از سوی یک طبقه بر علیه طبقه دیگر


اما شالوده توزیع ناعادلانه ثروت انسان هرباره اقتصاد و به تبع آن  تولید ثروت و یا تولید بهره می باشد.

از این رو در گام اول  باید از توضیح اقتصادی یعنی توضیح پیدایش ثروت و بهره آغاز کرد و آنگاه در گام بعدی در هر مرحله تاریخی به نحوه تقسیم و توزیع اجتماعی بهره و یا ثروت پرداخت


برای روشن تر شدن مطلب مثالی می آورم.

همان گونه که می دانیم اساس کاپیتالیسم،  بازار است. بازار در کاپیتالیسم به منتهای درجه خود می رسد. کاپیتالیسم در عین حال یعنی مالکیت خصوصی. در کاپیتالیسم مالکیت خصوصی به منتهای درجه اعتبار خود می رسد. کاپیتالیسم یعنی درآمد پروری و به این معنا مزدپروری. این آخری از ویژه گی های کاپیتالیسم است.


ما اگر از این ویژه گی کاپیتالیسم شروع کنیم آنگاه خواهیم داشت : کاپتیالیسم آن نظام بازار است که متکی بر مناسبات طبقاتی است که ویژگی این مناسبات طبقاتی  مزدوری کارگران است.

بنابر این تعریف ریشه اصلی و بنیادین کاپیتالیسم نظام بازار خواهد و ویژه گی آن مزدوری است.

اما جامعه کاپیتالیستی مانند هر جامعه انسانی دیگر دارای یک شالوده اقتصادی است. شالوده اقتصادی جامعه کاپیتالیستی مبتنی بر نظام بهره دهی است. نظام بهره دهی یک پدیده اقتصادی و یک پدیده عمومی است. همان گونه که هر نظام بازار - من جمله کاپیتالیسم -  بر یک شالوده اقتصادی و شالوده بهره دهی استوار است.



فرض کنیم ما می خواهیم نظام کاپیتالیسم را بطور پایه ایی به توضیح بکشانیم.

بدیهی است  برای این توضیح باید از پایه اقتصادی آن شروع کنیم و  سرانجام آنرا به ویژه گی اجتماعی کاپیتالیسم که بر نظام مزدوری استوار است ختم کنیم

اما نظریه ایی که در پی انتقال ساده اندیشه مبارزه طبقاتی به منزله موتور تاریخ اجتماعی در حیطه اقتصاد سیاسی است  همان نظریه است که تلاش دارد ویژه گی نظام مزدوری در کاپیتالیسم را مبنایی برای توضیح نظام بهره دهی قرار دهد.


من آنگونه که از آغاز شروع کردم در این خاتمه تاکید می کنم نظام بهره دهی یک نظام اقتصادی است. ما نمی توانیم نظام مزدوری در کاپیتالیسم را از ویژه گی اصلی و هویت دهنده کاپیتالیسم است را مبنایی برای توضیح نظام بهره دهی اقتصادی قرار دهیم.

 به عبارت دیگر منشاء بهره - کار انسانی و نهفته -  در نظام اجتماعی مزدوری نهفته نیست. 

نظام اجتماعی مزدوری یک نظام اجتماعی و یک فرم اجتماعی است. نظام مزدوری بازتاب نظام ناعادلانه توزیع ثروت می باشد.


نظریه که بر پایه نظام اجتماعی مزد در پی توضیح منشاء بهره است در ادامه لاجرم به این پندار واهی در می غلطدد که توگویی بهره و یا ارزش افزوده - که همان کار نهفته در فرآورده است -  عبارت است از کار اضافی. او مزد را که کار ضروری تلقی می کند در تناسب قرار می دهد با کار اضافی که در نظر او برابر با سود است

  • کار ضروری یعنی مزد
  • کار اضافی یعنی سود
این نظریه بهره دهی و بهره برداری را یک پدیده اقتصادی و ناگزیر است را تا سرحد یک کار اضافی در قبال کار ضروری تنزل می دهد.

ناگزیرا ادامه منطقی این نظریه این خواهد بود که  کار اضافی یعنی بهره باید بسود  کار ضروری یعنی مزد از  میان برود.

  • زیرا کار اضافی متبلور استثمار انسان از انسان است.
  • زبرا کار اضافی کار برای انگلان و مفت خوران می باشد

در صورت پراکتیزه کردن این تئوری یعنی عملا تنزل و سقوط دادن اقتصاد کشور تا سرحدادت یک اقتصاد مبتنی بر کار  بخور و نمیر - کارگری- و این یعنی سیر قهقرایی اقتصاد تا سر حدات توحش.



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر