۱۳۹۱ اردیبهشت ۸, جمعه

توسل به زور و یا توسل به خشونت؟ کدامیک؟

قوه تخریب و سازندگی هر تحول اجتماعی و تاریخی با اشکالی که این قوای تخریبی و سازندگی هرباره  در آن جامه عمل  پوشیده و عمل می کنند یعنی اعمال خشونت و یا اعمال زور  ارتباطی ندارد.

توسل به خشونت رویه نیروهای سازنده و بالنده نیست. اما پرسش این است در صورت انسداد سازندگی و بالندگی عملا چه راهی در برابر نیروهای سازنده و بالنده اجتماعی باقی می ماند؟

تجربه نشان می دهد که توسل به خشونت رویه استبدادی و خودسری - تورانیته - است. ما امروزه عملا می بینیم کلیه نیروهای ارتجاعی، مستبد و خودسر کشور متمایل به اعمال خشونت  برای رسیدن به اهداف خود می باشند.

ما اگر اعمال خودسری و خشونت را عامدا و به غلط رویه انقلابی بنامیم آنگاه باید با یک حساب سرانگشتی ابراز داریم کلیه نیروهای میرا، کهن و واپس گرا و خواهان احیای سلطنت، استبداد، ولایت، خودسری و.... عملا متمایل به اعمال رویه های خشونت آمیزو به این معنا انقلابی می باشند.

اما این یک سو مطلب است.

سوی دیگر مطلب انسداد راه   برای نیروهای سازنده و بالنده اجتماعی است.

در کشورما سازندگی و بالندگی اجتماعی- اقتصادی و از این راه تامین منافع نیروهای بالنده و سازنده کشور  مسدود می باشد. و به نظر می آید این علتی باشد که توسل به روش های دیگر به غیر از خشونت عملا در پیش روی نیروهای بالنده و سازنده کشور قرار گرفته است.

بر این احتساب نیروهای بالنده و سازنده کشور عملا در برابر این پرسش قرار گرفته اند که آیا آماده اند  با اعمال زور به اهدافشان نایل آیند؟


من این پرسش و نظایر آن را به گونه زیر پاسخ می دهم:

اعمال زور و قدرت الزاما نباید توام با اعمال خشونت وبه روش قهرآمیز باشد.  نیروه های ترقی خواه و بالنده اجتماعی می توانند و باید اعمال فشار نمایند و این اعمال قدرت و فشارشان که لازمه هر حکومتی است الزاما به مفهوم اعمال خشونت و کاربرد اسلحه و قوه قهریه نیست.

این به مفهوم یک حرکت از پایین و با اعمال قدرت و فشار برای برکناری موانع موجود در سر راه بالندگی کشور است. و این اعمال فشار الزامی است والا سنگ های سنگین که راه بالندگی را مسدود کرده اند بدون اعمال قدرت وزور برکنار نخواهند شد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر