با طرح ضرورت گزینش رئیس دولت از میان کارخانه داران کشور که به این شکل فاحش مطرح میشود در پی آنم که نگاه ها را متوجه این موضوع کنم که کشوری که راه صنعتی کردن طی می کند نیازمند به مدیرانی دردآشنا ، و مدیرانی است که از دل روابط اجتماعی و اقتصادی کشور سر بیرون آورده و به هر حالت بدور از مکتب ها، ایدئولوژی ها، ... می باشند.
البته و صد البته برای این منظور این که این مدیر سیاسی الزاما از کارخانه داران و مدیران صنعتی باشد منظور نظر نیست. من این را عمدا برای این برگزیده ام که به نگاه جهتی داده باشم.
در یک نظام انتخاباتی و دمکراتیک روسای اجرایی و دولتی از طریق مردم انتخاب خواهند شد و تعیین از پیش آنها از این و آن دسته اجتماعی بی هوده است.
لاکن گذشته از این ، مهم هرباره این است به ضرورت هایی بیاندیشیم که کشور ما در راه صنعتی کردن به آن احیتاج دارد.
در این مسیر پایه ترین ضرورت ها حضور نیروهای اجتماعی سه گانه یعنی کارگران صنعتی، کارفرمایان صنعتی و طبقه مدرن میانی در عرصه سیاسی و اداری کشور است.
این حضور مستقیم مردم از محسناتش یکی هم این است ضمن این که امر مردم به مردم سپرده میشود، به جای خود منجر به زدودن و پالایش سیاست و مدیریت اداری کشور از آفات ایدئولوژی ها و مکتب ها و تئوری پردازان می شود که ما از دیرباز در سطح احزاب و دولت و مدیریت اجتماعی وسیاسی گرفتار آن هستیم.
دیر زمانی است بر بسیاری از مردمان دلسوز و ناظر بر امور کشور روشن شده است که یکی از معضلات اصلی کشور ما در سطح مدیریت ها حضور پررنگ و پر نفوذ مکتب گرایان و ایدئولوگ های رنگاوارنگ می باشد که هرباره در پی اثبات تئوری و ایدئولوژی خود کل دستگاه اجرای کشور را مانند گاری بدنبال مکاتب خود بسته اند.
از نظر من در واکنش به این معضل اجتماعی و سیاسی باید در گام اول نیروهای اجتماعی سه گانه به میدان سیاست خوانده شوند و مدیریت سیاسی کشور مستقیما به این نمایندگان مستقیم این نیروها از سطح کارگران، مدیران صنعتی و طبقه متوسط که کارشناسان و اهل فن را در می گیرد سپرده شود.
بی شک این نیروهای اجتماعی برای پیشبرد اهداف اجتماعی که به خوبی به آن آگاهی دارند نیاز به متخصصین و دانشمندان برای مشورت دارند که در درجه دوم باید به سازماندهی آن پرداخت.
البته و صد البته برای این منظور این که این مدیر سیاسی الزاما از کارخانه داران و مدیران صنعتی باشد منظور نظر نیست. من این را عمدا برای این برگزیده ام که به نگاه جهتی داده باشم.
در یک نظام انتخاباتی و دمکراتیک روسای اجرایی و دولتی از طریق مردم انتخاب خواهند شد و تعیین از پیش آنها از این و آن دسته اجتماعی بی هوده است.
لاکن گذشته از این ، مهم هرباره این است به ضرورت هایی بیاندیشیم که کشور ما در راه صنعتی کردن به آن احیتاج دارد.
در این مسیر پایه ترین ضرورت ها حضور نیروهای اجتماعی سه گانه یعنی کارگران صنعتی، کارفرمایان صنعتی و طبقه مدرن میانی در عرصه سیاسی و اداری کشور است.
این حضور مستقیم مردم از محسناتش یکی هم این است ضمن این که امر مردم به مردم سپرده میشود، به جای خود منجر به زدودن و پالایش سیاست و مدیریت اداری کشور از آفات ایدئولوژی ها و مکتب ها و تئوری پردازان می شود که ما از دیرباز در سطح احزاب و دولت و مدیریت اجتماعی وسیاسی گرفتار آن هستیم.
دیر زمانی است بر بسیاری از مردمان دلسوز و ناظر بر امور کشور روشن شده است که یکی از معضلات اصلی کشور ما در سطح مدیریت ها حضور پررنگ و پر نفوذ مکتب گرایان و ایدئولوگ های رنگاوارنگ می باشد که هرباره در پی اثبات تئوری و ایدئولوژی خود کل دستگاه اجرای کشور را مانند گاری بدنبال مکاتب خود بسته اند.
از نظر من در واکنش به این معضل اجتماعی و سیاسی باید در گام اول نیروهای اجتماعی سه گانه به میدان سیاست خوانده شوند و مدیریت سیاسی کشور مستقیما به این نمایندگان مستقیم این نیروها از سطح کارگران، مدیران صنعتی و طبقه متوسط که کارشناسان و اهل فن را در می گیرد سپرده شود.
بی شک این نیروهای اجتماعی برای پیشبرد اهداف اجتماعی که به خوبی به آن آگاهی دارند نیاز به متخصصین و دانشمندان برای مشورت دارند که در درجه دوم باید به سازماندهی آن پرداخت.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر