من از تکرار این موضوع خسته نمی شویم که هرباره به این نکته اشاره کنم که واگذاری حق انتخاب یک نظام سیاسی به مردم دمکراسی نیست. دمکراسی خود یک نظام سیاسی است.
فرق است میان نحوه - مردمی - برپایی یک نظام سیاسی از یکسو و از سوی دیگر خود نظام سیاسی، ساختار مردمی نظام، حاکمیت مردم و...
بی شک یک نظام مردمی و دمکراتیک از راه انتخاب مردم برپا می گردد اما عکسش همواره صادق نیست. یعنی این طور نیست که همواره نظام سیاسی که مردم برپا می کنند , نظیر ولایت فقیه و یا سلطنت یک نظام دمکراتیک می باشد.
حاکمیت مردم، مردم سالاری و یا دمکراسی یک نظام سیاسی است . نحوه برپایی این نظام سیاسی مردمی است یعنی این مردم هستند که هرباره همت می کنند و. به حاکمیت می رسند. حاکمیت مردمی یک حق است و حق هم گرفتنی است و نه دادنی.
اما این که مردم حق حاکمیت خود را به چه نحو می ستانند، این که این انقلاب سیاسی از استبداد به دمکراسی به چه نحو انجام پذیر می گردد ، موضوعی است که شکل آن را شرایط و اوضاع تعیین می کند.
شیوه ها می توانند هربار نظیر رفراندم، قیام، واگذاری از سوی قشون خارجی و.... باشند. این ها همه تنها شیوه هایی هستند که یک نظام سیاسی و نه تنها نظام دمکراتیک بل که هر نظام دیکتاتوری دیگر می توانند برپا گردند.
از اینرو این که بگوییم ما نظام دمکراتیک را هم از روی شیوه های برپایی آن، بطور مثال از این که این شیوه ها مردمی، مسالمت آمیز و ... می باشند تشخیص می دهیم باید عرض کنم هموار چنین نیست. یعنی این طور نیست که نظام های دیکتاتوری نظیر ولایت فقیه و سلطنت را نمی توان از راه های مردمی و مسالمت آمیز و... برپا نمود.
بنابراین بهتر است ما شیپور را از دهان گشادش ندمیم و در عوض گرفتاری در شیوه ها و نحوه های برپایی نظام دمکراتیک بپردازیم به این که خود این نظام دمکراتیک چیست و فرق آن با نظام های ولایت فقیه و سلطنت در چیست والا همه این نظام های دیکتاتوری و ضد مردمی را هم می توان با انقلاب و روش های مسالمت آمیز و رفراندوم و قشون خارجی و.. برپا نمود.
در این رابطه باید توجه داشت صرف نظر از شیوه های برپایی یک نظام سیاسی در کشور - خواه مردمی و خواه ضد مردمی - یک نظام سیاسی هر چهار سال از طریق انتخابات مجلس و یا شوراها و یا دیگر انتخاب در کشور برپا نمی گردد.
من از همین راه می خواهم وارد تعریف نظام دمکراتیک شوم و نشان دهم هر گردی گردو نیست و هر انتخابی که مردمی انجام می دهند انتخابات دمکراتیک نیست.
انتخابات دمکراتیک در واقع انتخاباتی است که گروه های مردمی پس از برپایی نظام دمکراتیک در چارچوب نظام مردمی هر چهار سال در این و آن انتخاب دوره ایی آزادانه شرکت می کنند تا از این راه گروه خود را در برابر گروه حریف به حاکمیت برسانند.
نظام دمکراتیک در واقع این شروط، این ظروف و این چهارچوبه است که گروه های مردمی در آن عمل می کنند و در آن به قدرت می رسند و یا به قدرت رسیده را در دور دیگر و در چارچوب همان نظام از روش های انتخاباتی و دمکراتیک خلع قدرت می نمایند. به این می گویند دمکراسی.
درکشوری که این شرط و شروط، این ظرف وظرف وجود ندارند، در کشوری که گروه های مردمی نتوانند هرباره برای رسیدن به قدرت با هم رقابت کنند، در کشور گروهای مردمی نتوانند به قدرت برسند و... در چنین کشوری نظام دمکراتیک برپا نیست.
پس فقدان نظام دمکراتیک همان درد آشنایی است که ما در سایه نظام های دیکتاتوری و استبدادی مان از دیرباز در کشور داریم. و اما این که ما نظام های دیکتاتوری و استبدادی خودمان را هرباره از چه راه برپا نموده ایم این یک مسئله دیگری است.
یک نظام دیکتاتوری و یک نظام دمکراتیک هر چهار سال برپا نمی شود که حال یک عده بیایند و بگویند چون مردم ولایت فقیه و یا سلطنت را برپا کنند پس این نظام ها دمکراتیک خواهند شد. این یک مغلطه است.
مشکل ما در کشور با نظام های سیاسی تاکنونی اش بوده است که در این نظام ها مردم حق حاکمیت نداشته اند. در این نظام گروه های مردمی برای کسب قدرت حق رقابت با هم را نیافته اند. به این می گویند استبداد.
اما در عوض وقتی شما از گروه های اجتماعی کشور از کارگر، سرمایه دار و دهقان و کارمند و طبقه متوسط و.... حقش برای حکومت کردن را ضایع نکردید، وقتی این ها توانستند با هم رقابت کنند، وقتی این رقابت حکومتی در یک نظام سالم سازماندهی شود و.. آنگاه است که شما می توانید از برپایی یک نظام دمکراتیک و مردمی در کشورتان سخن برانید.
نکته دیگر که از سوی پیروان استبداد بیان می شود این است که در ایران زمینه های برپایی جمهوری، دمکراسی و مردم سالاری وجود ندارد.
خوب این که در کشور ما هنوز زمینه های لازمه برپایی یک نظام مردمی فراهم نشده است یک معضل درد آوری است. جالب در این است که کسانی که به این معضل اشاره می کنند در عوض پیشنهاد می نمایند که بر بستر چنین اوضاعی بهتر است که در ایران یک نظام سلطنتی برپا گردد و بعد هم در ادامه به کشورهای اسکاندیناوی و بریتانیا و... اشاره می کنند.
در جواب باید گفت بر پایه چنین معضلی که به آن اشاره می کنند طبیعی است که نظام پادشاهی همان قدر و حتی بیشتر به دیکتاتوری منتهی خواهد شد تا نظام جمهوری .
به عبارت دیگر اگر در کشور نظر به فقدان دمکراسی نظام جمهوری کارساز نیست و نمی تواند مانعی در برابر بازگشت دیکتاتوری گردد پس در چنین کشوری برپایه زمینه های عقب مانده اجتماعی چگونه می تواند نظام پادشاهی در برابر برپایی نظام دیکتاتوری قد علم کند؟
یعنی اگر مردم نمی توانند از حاکمیت خود دفاع کنند پس آنگاه چگونه می تواند در چنین کشوری نظر به سوء پیشینه به دیکتاتوری گرایش دارد فرد پادشاه حامی حاکمیت مردمی باشد؟
فرق است میان نحوه - مردمی - برپایی یک نظام سیاسی از یکسو و از سوی دیگر خود نظام سیاسی، ساختار مردمی نظام، حاکمیت مردم و...
بی شک یک نظام مردمی و دمکراتیک از راه انتخاب مردم برپا می گردد اما عکسش همواره صادق نیست. یعنی این طور نیست که همواره نظام سیاسی که مردم برپا می کنند , نظیر ولایت فقیه و یا سلطنت یک نظام دمکراتیک می باشد.
حاکمیت مردم، مردم سالاری و یا دمکراسی یک نظام سیاسی است . نحوه برپایی این نظام سیاسی مردمی است یعنی این مردم هستند که هرباره همت می کنند و. به حاکمیت می رسند. حاکمیت مردمی یک حق است و حق هم گرفتنی است و نه دادنی.
اما این که مردم حق حاکمیت خود را به چه نحو می ستانند، این که این انقلاب سیاسی از استبداد به دمکراسی به چه نحو انجام پذیر می گردد ، موضوعی است که شکل آن را شرایط و اوضاع تعیین می کند.
شیوه ها می توانند هربار نظیر رفراندم، قیام، واگذاری از سوی قشون خارجی و.... باشند. این ها همه تنها شیوه هایی هستند که یک نظام سیاسی و نه تنها نظام دمکراتیک بل که هر نظام دیکتاتوری دیگر می توانند برپا گردند.
از اینرو این که بگوییم ما نظام دمکراتیک را هم از روی شیوه های برپایی آن، بطور مثال از این که این شیوه ها مردمی، مسالمت آمیز و ... می باشند تشخیص می دهیم باید عرض کنم هموار چنین نیست. یعنی این طور نیست که نظام های دیکتاتوری نظیر ولایت فقیه و سلطنت را نمی توان از راه های مردمی و مسالمت آمیز و... برپا نمود.
بنابراین بهتر است ما شیپور را از دهان گشادش ندمیم و در عوض گرفتاری در شیوه ها و نحوه های برپایی نظام دمکراتیک بپردازیم به این که خود این نظام دمکراتیک چیست و فرق آن با نظام های ولایت فقیه و سلطنت در چیست والا همه این نظام های دیکتاتوری و ضد مردمی را هم می توان با انقلاب و روش های مسالمت آمیز و رفراندوم و قشون خارجی و.. برپا نمود.
در این رابطه باید توجه داشت صرف نظر از شیوه های برپایی یک نظام سیاسی در کشور - خواه مردمی و خواه ضد مردمی - یک نظام سیاسی هر چهار سال از طریق انتخابات مجلس و یا شوراها و یا دیگر انتخاب در کشور برپا نمی گردد.
من از همین راه می خواهم وارد تعریف نظام دمکراتیک شوم و نشان دهم هر گردی گردو نیست و هر انتخابی که مردمی انجام می دهند انتخابات دمکراتیک نیست.
انتخابات دمکراتیک در واقع انتخاباتی است که گروه های مردمی پس از برپایی نظام دمکراتیک در چارچوب نظام مردمی هر چهار سال در این و آن انتخاب دوره ایی آزادانه شرکت می کنند تا از این راه گروه خود را در برابر گروه حریف به حاکمیت برسانند.
نظام دمکراتیک در واقع این شروط، این ظروف و این چهارچوبه است که گروه های مردمی در آن عمل می کنند و در آن به قدرت می رسند و یا به قدرت رسیده را در دور دیگر و در چارچوب همان نظام از روش های انتخاباتی و دمکراتیک خلع قدرت می نمایند. به این می گویند دمکراسی.
درکشوری که این شرط و شروط، این ظرف وظرف وجود ندارند، در کشوری که گروه های مردمی نتوانند هرباره برای رسیدن به قدرت با هم رقابت کنند، در کشور گروهای مردمی نتوانند به قدرت برسند و... در چنین کشوری نظام دمکراتیک برپا نیست.
پس فقدان نظام دمکراتیک همان درد آشنایی است که ما در سایه نظام های دیکتاتوری و استبدادی مان از دیرباز در کشور داریم. و اما این که ما نظام های دیکتاتوری و استبدادی خودمان را هرباره از چه راه برپا نموده ایم این یک مسئله دیگری است.
یک نظام دیکتاتوری و یک نظام دمکراتیک هر چهار سال برپا نمی شود که حال یک عده بیایند و بگویند چون مردم ولایت فقیه و یا سلطنت را برپا کنند پس این نظام ها دمکراتیک خواهند شد. این یک مغلطه است.
مشکل ما در کشور با نظام های سیاسی تاکنونی اش بوده است که در این نظام ها مردم حق حاکمیت نداشته اند. در این نظام گروه های مردمی برای کسب قدرت حق رقابت با هم را نیافته اند. به این می گویند استبداد.
اما در عوض وقتی شما از گروه های اجتماعی کشور از کارگر، سرمایه دار و دهقان و کارمند و طبقه متوسط و.... حقش برای حکومت کردن را ضایع نکردید، وقتی این ها توانستند با هم رقابت کنند، وقتی این رقابت حکومتی در یک نظام سالم سازماندهی شود و.. آنگاه است که شما می توانید از برپایی یک نظام دمکراتیک و مردمی در کشورتان سخن برانید.
نکته دیگر که از سوی پیروان استبداد بیان می شود این است که در ایران زمینه های برپایی جمهوری، دمکراسی و مردم سالاری وجود ندارد.
خوب این که در کشور ما هنوز زمینه های لازمه برپایی یک نظام مردمی فراهم نشده است یک معضل درد آوری است. جالب در این است که کسانی که به این معضل اشاره می کنند در عوض پیشنهاد می نمایند که بر بستر چنین اوضاعی بهتر است که در ایران یک نظام سلطنتی برپا گردد و بعد هم در ادامه به کشورهای اسکاندیناوی و بریتانیا و... اشاره می کنند.
در جواب باید گفت بر پایه چنین معضلی که به آن اشاره می کنند طبیعی است که نظام پادشاهی همان قدر و حتی بیشتر به دیکتاتوری منتهی خواهد شد تا نظام جمهوری .
به عبارت دیگر اگر در کشور نظر به فقدان دمکراسی نظام جمهوری کارساز نیست و نمی تواند مانعی در برابر بازگشت دیکتاتوری گردد پس در چنین کشوری برپایه زمینه های عقب مانده اجتماعی چگونه می تواند نظام پادشاهی در برابر برپایی نظام دیکتاتوری قد علم کند؟
یعنی اگر مردم نمی توانند از حاکمیت خود دفاع کنند پس آنگاه چگونه می تواند در چنین کشوری نظر به سوء پیشینه به دیکتاتوری گرایش دارد فرد پادشاه حامی حاکمیت مردمی باشد؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر