از حاکمیت های روحانیت و اشرافیت که ازگذشته های دور تاکنون تاریخ کشور را به خود اختصاص داده اند بگذریم، از دیرباز از سوی طبقه سوم کشور و مردم خواسته برحق شان یعنی استقرار حکومت مردمی و جمهوری مطرح بوده و است که متاسفانه تاکنون به عللی در هر تلاش به شکست انجامیده و عملی نگشته است.
پرداخت به حاکمیت های روحانی و اشرافی یعنی آن طرف دیوار وظیفه این جستار نیست. در چند جستار که پیش تر آمده سعی شده است به وسعت اطلاعات پیرامون آن پرداخته شود. اما در این جا سعی بر این است که اطراف این طرف دیوار به بحث بنشینیم.
بنابراین موضوع این جستار پیرامون جمهوری یعنی حاکمیت مردم و ...می باشد.
من دنباله روی این نظر هستم که جمهوری از نظر تاریخی و اجتماعی به دو نوع تفسیم می شود
پرداخت به حاکمیت های روحانی و اشرافی یعنی آن طرف دیوار وظیفه این جستار نیست. در چند جستار که پیش تر آمده سعی شده است به وسعت اطلاعات پیرامون آن پرداخته شود. اما در این جا سعی بر این است که اطراف این طرف دیوار به بحث بنشینیم.
بنابراین موضوع این جستار پیرامون جمهوری یعنی حاکمیت مردم و ...می باشد.
من دنباله روی این نظر هستم که جمهوری از نظر تاریخی و اجتماعی به دو نوع تفسیم می شود
- جمهوری کهن
- جمهوری نو
در ادامه من به این نظرم که در رابطه میان این دو نوع جمهوری و حرکت مردمی تا مادامیکه رهبری حرکت مردمی در دست جمهوری نو نباشد نهضت مردم در ایران برعلیه حاکمیت روحانیت و اشرافیت- یعنی آن حاکمیت آن طرف دیوار - و در استقرار حاکمیت ملی و نفی استعمار و سلطه دول خارجی و.... به ثمر نخواهد رسید.
برای فهم بیشتر مطلب این دو جمهوری باید به یک تفسیم عمودی و از بالا به پایین میان اهالی کشور توجه کرد. جمهوری کهن در این تقسیم عمودی از بالادستان تا فرودستان همه آن ایرانیان را تشکیل می دهند که به روش سنتی و غیر مدرن گذشته زیست می کنند و به طبع آن هم از همان شعور اجتماعی برخوردارند که در ایران قدیم مطرح بوده است.
در ازای این دسته از جمهور مردم از زمان انقلاب صنعتی و توسعه نوین شهرنشینی و صنعت روابط اجتماعی نوینی و به تبع آن جمهوری جدیدی در ایران روبه تکوین نهاده است که به سهم خود هم به بالادستان و فرودستان تقسیم می شوند.
چنان که می بینید تقسیم کشور به شکل افقی هم که اهالی را صرف نظر از ریشه های تاریخی شان به بالا دست و فرودست، به ثروتمند و فقیر تقسیم می نماید هم ممکن است.
ما اگر بخواهیم ایران را به این شکل افقی تقسیم کنیم آنگاه به آن شکافی میان جمهوری دست می یابیم که تکیه به این تضاد فقر و ثروت عملا برای پیشبرد اهداف استقرار جمهوری در ایران فایده مند نیست.
از همین روست که مد نظر من شکاف عمودی در جمهوری است و این که در این تضاد تاریخی و اجتماعی که هریک مرحله ایی از تاریخ و تکامل کشورند، باید دست بالا با جمهوری نوین و مرحله نوین تاریخی کشور باشد.
از این نظر عمده کردن شکاف افقی در جمهوری برای مجموعه جمهوری و تلاش برای حاکمیت آن در کشور مضر است و یا به عبارت دیگر حل تضاد و شکاف های افقی از گرو حل تضاد هایی که به شکل عمودی در کشور مطرح هستند و کشور را از بالا به پایین به دو دسته تقسیم می نماید، گذار می نماید
از نظر من آن جمهوری خواهان که به جای تکیه به شکاف عمودی و تاریخی - اجتماعی میان جمهوری به شکاف افقی فقرو ثروت تکیه نموده اند عملا در خدمت ضعف نهضت مردمی و جمهوری خواهی و به ثمر رسیدن آن در کشور بوده اند.
بنابر این تکیه من به شکاف عمودی و تاریخی - اجتماعی میان جمهوری خواهان است. از این نظر از علل ضعف و شکست نهضت جمهوری در کشور سلطه جمهوری کهن بر جمهوری نو بوده است.
از این نظر از راه همین سلطه راه کهن بر راه نوین در نهضت جمهوری است که به واسطه جمهوری خواهان سنتی هرباره حاکمیت استبدادی روحانیت و یا اشرافیت و دربار ممکن شده است.
به عبارت دیگر تا مادامیکه در نهضت جمهوری خواهی شیوه های نوین جمهوری خواهی مسلط نشود و تا زمانیکه آن نیروهای اجتماعی که محصول انقلاب صنعتی هستند، از بالا دست تا پایین دست به مساعدت هم در یک جبهه واحد رهبری نهضت مردمی را بعهده نگیرند، جمهوری خواهی به عنوان یک حرکت قوام و دوام نیافته و هرباره طعمه استبداد و استعمار خواهد شد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر