۱۳۹۰ آذر ۲۸, دوشنبه

هم دمکراسی و هم ترقی خواهی. باهم

 ما باید میان نظام های جمهوری و دمکراتیکی ، نظیر حکومت روسیه فدرالتیو که در آن ها دمکراسی به عللی عمل نمی کند از یکسو و از سوی دیگر نظام های نظیر جمهوری اسلامی ایران که نفض در گام اول ساختاری و در یک دیکتاتوری ساختاری است،  فرق بگذاریم. در عمل شاید این دو یکی باشند و یکی هم هستند.  از  زاویه عملی حتی  بسیاری از دمکراسی های دنیا را می توان زیر سوال برد.
اما از نظر نظری و ساختاری این دو مسئله یکی نیستند. اهمیت این مسئله برای ما ایرانیان از این جهت مهم است که محتمل است که ما حتی در صورت تبدیل جمهوری اسلامی به یک جمهوری دمکراتیک  و لیبرال و.... ایرانی در دهه های نخست از جهت عملکرد دمکراسی در ایران به مشکلات فنی برخورد نماییم.

من در این جا می خواهم نظر به معضلات انتقال ایران از حالت دیکتاتوری  به حالت دمکراسی از این معضلات احتمالی به موردی توجه ها را حواله دهم که از جهت دیگر حائز اهمیت خواهد شد و آن عبارت است پیروزی انتخاباتی  حزب و یا احزاب محاقظه کار- خواه اسلامیست و خواه سکولار - در برابر احزاب ترقی خواه در طیف های و رنگ های گوناگون، در فردای انحلال جمهوری اسلامی و استقرار نظام دمکراتیک می باشد. یعنی مانند کشورهای عربی امروز در بهار عربی شان.

برای سهولت کلام هم که شده من بعد سعی خواهم کرد به شکل تجریدی این دو گروه را به دو گروه اصلی محافظه کار و ترقی خواه تقسیم کنم.

در این تقسیم بندی منظور از احزاب محافظه کار ایرانی  عبارت است از کلیت احزابی که هم اکنون هم اصل جمهوری اسلامی را صرف نظر از فرم آن پذیرا هستند. از این نظر حتی رادیکال ترین فرم این محاقظه کاری و ضدیت با مدرنیته و ترقی خواه و دمکراسی که از سوی برخی از احزاب کارگری و سوسیالیست ارائه میشود در شمار همین کاتگوری محافظه کاری سیاسی محسوب میشود.

در این تقسیم بندی در ادامه منظور از احزاب ترقی خواه ایرانی عبارت است از کلیه احزاب ایرانی که برای تحول اجتماعی، سیاسی ، اقتصادی و... کشور بسوی مدرنیته می باشند. این ها همان پیروان انقلاب صنعتی و انقلاب در نظام کاپیتالیستی موجود از صنعت و تجارت خرد و قرون وسطایی به صنعت و تجارت کلان و بزرگ امروزی می باشند.

همان گونه که محافظه کاران ایرانی و مخالفان تحول بسوی تمدن های بزرگ و امروزی ، بسوی کاپیتالیسم نو ... یکی نیستند به همان سان هم ترقی خواهان یکدست نیستند.
دو تیره کلی از ترقی خواهان موجودند: یکی ترقی خواهان پیرو کاپیتالیسم و دومی ترقی خواهان پیرو انقلاب جهانی. آنچه ایندو گروه را بهم پیوند می دهد اتحاد تاریخی و کنونی بر علیه کاپیتالیسم عقب مانده ایرانی و اتحاد برای تحول کشور در تمام زمینه ها بسوی تمدن های بزرگ است. اما اختلاف اصلی در این است که گروه اول یعنی پیروان کاپیتالیسم از جامعه سرمایه داری و دسته دوم یعنی پیروان انقلاب جهانی از جامعه کارگری در حال تکوین می باشند.

حال با این پیش شرط ها بازگو شده بازگردیم به محور بحثمان که حول پیروزی احتمالی انتخاباتی کنسرو اتیوی های وطنی  در یک دمکراسی مستقر شده در پس از جمهوری اسلامی را مورد بررسی خود قرار می دهد.

از نظر من پیروزی انتخاباتی محافظه کاران  ایرانی در یک نظام دمکراتیک مستقر شده در فردای پس از جمهوری اسلامی از دو جهت در خور توجه است:

1- اول از این که نباید فراموش حتی در صورت این پیروزی ما  باید توجه ما را به این مورد معطوف کنیم که کشور دارای یک نظام دمکراتیک است  که هرباره مهم این است که به خوبی و به درستی عمل کند. اما این که  در آغاز در کشور احتمالا این پیروزی با  محافظه کاران کشور خواهد بود، نباید مایه  دلسردی گردد.

2- پیروزی مدام محافظه کاران خطری خواهد بود که متوجه دمکراسی و آزادی در کشور خواهد شد

برای توضیح نکته دوم اجازه دهید قدری پیرامون این نکته مکث کنیم. در کشوری نظیر ایران ما نه تنها به دمکراسی بل که در عین حال به حاکمیت نیروهای ترقی خواه احتیاج داریم تا کشور را در جاده های تحول و ترقی بسوی تمدن های بزرگ هدایت کنند.

باید توجه  داشت که ترقی بدون دمکراسی و حتی از سوی دیکتاتوری هم ممکن است. . بر عکس استقرار دمکراسی بدون ترقی از سوی مرتجعین و محافظه کاران وطنی هم مقدور است.

این مورد آخری در واقع همان مدلی است که اصلاح طلبان جمهوری اسلامی از دمکراتیک کردن نظام حاضر در سر می پرورانند. در فردای استقرار نظام دمکراتیک پیروزی محافظه کاری در انتخابات کشوری در واقع پیروزی همین اصلاح طلبان می باشد که کنون در نظام جدید از راه انتخابات کشوری قدرت  رابرای دوره ایی بدست می گیرند.

از نگاه مورد اول این در حقیقت امر یک  آزمایش دمکراسی است که صرف نظر از نوعیت حزب در یک انتخاب آزاد و مردمی احزابی که مردم می خواهند به سر قدرت آیند. اما از نگره دوم پیروزی محافظه کاران را باید تداوم سیاست های جمهوری اسلامی ایران و ضدیت آن با ترقی و تحول در قالب یک نظام دمکراتیک  دانست یعنی همان هدفی که اصلاح طلبان حکومتی  هم اکنون دنبال می کنند.

من در اینجا بی آن که بخواهم دستور عملی برای احزاب ترقی خواه و خواهان تحول در کلیت ابعاد اجتماعی صادر کنم توجه شان را متوجه این نکته می کنم که در کشور ما پیروزی دمکراسی و استقرار نظام دمکراتیک کافی نیست. لازم است اما کافی نیست.

دمکراسی نظر به اهمیت آن تنها یک شکل برای حکومت کردن است و پذیرفتنی است که در ایران کنونی تنها شکل آلترناتیو در برابر استبداد دیرینه در کشور می باشد.

اما با این وجود دمکراسی  و حتی یک دمکراسی که عمل می کند تمام آنچه که می خواهیم و بسود کشور است نمی باشد.

از نظر من  از پایه های کارایی یک نظام دمکراتیک در کشور  و این که این نظام در طول زمان کاراتر گردد این است که کشور جاده ترقی را طی کند و این امر با پیروزی مدام محافظه کاران در نظام دمکراتیک کشور ممکن نیست.

بگذارید راحتتر مطلب را ادا کنم. ما در واقع دارای دو جمهوری و دو دمکراسی هستیم: یکی دمکراسی و جمهوری قدیمی و ونیزی و فلورانسی و.. دیگر جمهوری دمکراتیک نوین و با پایه های مدرنیته.


عرض کردم. شاید گام نخست استقرار یک جمهوری و یک دمکراسی در کشور باشد که کارایی داشته باشد اما گام دوم تبدیل این جمهوری و دمکراسی از یک نظام کهن به یک دمکراسی و جمهوری نوین است و گام دوم ممکن نیست مگر پیروزی هرباره ترقی خواهان در انتخابات کشور.

برای این مورد دوم توجه ها  را متوجه حوادث جاری در مصر، تونس و... می نمایم.

ما در این کشور ها اگر میان استقرار نظام دمکراتیک در کشور از یکسو و از سوی دیگر پیروزی این و یا محافظه کاران در انتخابات دوره ایی فرق بگذاریم، این دومی نظر به حکومت آتی محافظه کاران در یک نظام دمکراتیک چون موقتی است این شانس را به ترقی خواهان این کشور می دهد که در انتخابات بعدی پیروزی را از آن خود گردانند. اما از سوی دیگر احتمال این خطر وجود دارد که در صورت پیروزی مدام محافظه کاری هم کارایی موجود دمکراسی به خطر افتد و هم  در آینده به کارایی آن افزوده نگردد. یعنی همان معضلی که احتمالا ما در فردای جمهوری اسلامی در کشور با آن مواجه خواهیم شد.

بنابر این از همین حالا باید توجه مان نه تنها متوجه نحوه دمکراتیک اعمال سیاست های ترقی خواهانه باشد بل باید توجه ها را  بیش از پیش متوجه خود این سیاست ها و ماهیت ترقی خواهانه آن که برای دمکراسی و کارایی آن حکم شالوده ریزی دارد، نمود.



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر