آقای سازگارا،
من فکر میکنم، که شاید برخی از هموطنان عزیز هم مثل من، این رشدی که شما از جنبش سبز مطرح میکنید، یک اعتلای در سطح خواستهها یعنی یک رشد کیفی نیست، بلکه یک رشد کمی است. چنانچه رشد کیفی جنبش سبز مدّ نظر باشد، که مدّ نظر شما نیست، آنگاه در شرایط کنونی جنبش سخن راندن از " برای رسيدن به هدف مشترک پايين کشيدن کودتاچيان و اصل انتخابات آزاد و حاکميت صندوق رأی در مناسبات ميان مردم و حکومت توانسته به بهترين نحو وحدت خود را در تمام بخشها، داخل، خارج، سازمانهای سياسی، گروهها و افراد حفظ کند " ، شبیه دهان گشادن با هدف هیچ چیز نگفتن است. این هدف مشترکی که شما از آن سخن میگوید متعلق به عهد دقیانوس جنبش سبز بود، چرا که نظر به رشد کیفی در سطح مطالبات مردمی، جنبش سبز هم اکنون فراتر از سطح خواستههای یک جنبش انتخاباتی روزهای اول جنبش مطرح است. امروز مردم سبز دیگر به پایین کشیدن حکومت میاندیشند و بنابر اصل انتخابات آزاد و دموکراتیک برا یشان مطالبات محور است نه فرد. راه اندختن کیش شخصیت و وحدتهای امام گونه و کذایی مخالف اصول انتخابات آزاد و دموکراتیک است. آقای موسوی رئیس جمهور دوران آغازین جنبش و متعلق به زمانی بود که جنبش پای در کفش کودکی داشت و در پی "پايين کشيدن کودتاچيان" و "حاکميت صندوق رأی در مناسبات ميان مردم و حکومت" بود. این جنبش هم اکنون نظر به رشد روزفزون و رادیکالیزه شدن آن در پی اعمال حاکمیت خود و نا بودی حاکمیت اخوندی و آخوند صفتها است. نگاهی کوتاه بر بیانیه ۱۷ ریس جمهور منتخب سبز گویای این مدعاست، که ایشان هم دیگر در پی این اهداف مشترک نیستند. چرا که ایشان بهتر از شما متوجه شده اند، مردمی که ایشان را بر گزیده اند بنابر اصل انتخابات آزاد، که بین مردم و رئیس جمهوور منتخبشان حاکم است، ایشان را دوباره از پستشان پایین خواهند کشید، اگر آقای موسوی با خواست مردم همراهی نکنند. جنبش سبز میرود که در آینده نه چندان دور یک وضیعت انقلابی در یک کشور ایجاد کند، که مشخصه آن استقرار حاکمیت دو گانه است. در حاکمیت دوگانه مناسبات میان مردم و حاکمیت، عین مناسبت میان دو قدرت است، که اصل تعادل قدرت پاسخگوی این پرسش است: کدام حکومت : حکومت مردم یا حکومت جمهوری اسلامی؟
از اینرو برای استقرار حکومت مردمی بر ماست که جنبش سبز را از هم اکنون به عنوان حکومت ایرانی سازماندهی کنیم. سنگ بنای اولیه این حکومت توسط خود مردم دیگر بنا نهاده شده است. شما مینویسید: سازماندهی جنبش هم بر اساس رهنمود آقای موسوی که شبکه بندی اجتماعی شکل بگيرد، خيلی خود توانسته با اين شبکه بندی و ارتباطاتی که گروههای ۳-۷ نفره در تمام سطح کشور با هم برقرار کردند، گروههای اجتماعی و سياسی و افراد و سازمانهای مختلف، توانسته غير متمرکز سازمان کار آمدی را درست کند و ديسيپلين مبارزات بیخشونت با افزايش دانش، تجربه و نو آوری دست اندرکاران، تا اينجا توانسته خيلی خوب در هر حرکتی ديسيپلين مبارزات بیخشونت را حفظ کند / برای همين جنبش در يک فاصله ۷ ماهه توانسته رشد کيفی، جغرافيايی و طبقاتی بکند .
نمیدانم باید دم خروس را باور کرد یا قسم حضرت عباس شما را! اینجا نه رهنمودهای آقای موسوی در کار است و نه سازماندهی. و تازه فرض بر آن نهیم، که حق با شماست. این سازماندهی که شما از آن دم میزنید، نه یک سازماندهی برای حکومت مردمی، یعنی سازماندهی جنبش سبز با هدف نابودی رژیم، بلکه "برای رسيدن به هدف مشترک پايين کشيدن کودتاچيان و اصل انتخابات آزاد و حاکميت صندوق رأی در مناسبات ميان مردم و حکومت"، که پیش کش خودتان باشد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر