محسن کدیور:
در مجموع با توجه به ادبیات سیاسی معاصر ایران می توان از حداقل چهار جمهوری به عنوان مطلوبات مختلف ایرانیان معاصر یاد کرد:
جنبش سبز در خیابان جمهوری و سه راهی بن بست!
خلاصه یی از آنچه محسن کدیور میگوید، از زبان و قلم او:
اول: جمهوری اسلامی واقعا موجود
مشروعیت حکومت به ولایت مطلقه فقیه متوقف است . نظر ولی فقیه بر حوزه های علمیه و مراجع (ولایت بر حوزه) و نیز فقه و شریعت (ولایت بر فقه) رجحان دارد .
دوم: جمهوری اسلامی بر اساس تفسیر حقوقی قانون اساسی
بر این اساس به لحاظ حقوقی اختیارات رهبری مقیده (بهفقه و شریعت) است، نه مطلقه. بدون هیچ تردیدی ولایت مطلقه به معنای عدم تقید به قانون اساسی و مقام فوق قانون( فقه و شریعت) (تفسیر رسمی رایج) از مصادیق بارز استبداد و تخلف از قانون اساسی( فقه و شریعت) است .
سوم، جمهوری اسلامی به روایت پیش نویس قانون اساسی منهای ولایت فقیه جمهوری اسلامی در نیمه دوم سال ۱۳۵۷ و نیمه اول ۱۳۵۸ هیچ تلازمی با ولایت فقیه نداشت.
در این مدل جمهوری اسلامی نشانی از ولایت فقیه نیست، و نظام هم جمهوری و هم اسلامی است. اسلامی بودن با نظارت شورای نگهبان منتخب مجلس با اکثریت حقوقدانان و درخواست بررسی قوانین از سوی مراجع معرف( فقه و شریعت) یا رئیس جمهور یا مقام اول و دوم قضائی و نه ابتدا بساکن و نیز تضمین دین و مذهب رسمی با رعایت حقوق اقلیتهای دینی و مذهبی تأمین می شود. جمهوریت نظام هم با ادواری و موقت بودن، مسئول بودن، محدود بودن اختیارات و انتخابی بودن تمامی مقامات تامین شده است.. .
چهارم: جمهوری سکولار جمهوری یا جمهوری دموکراتیک یا جمهوری فدرال نامهائی است که از سوی طرفدارن تز سکولاریسم به عنوان حکومت مطلوب ایران ارائه شده است
در این مدل از جمهوری چیزی بنام دین یا مذهب رسمی به رسمیت شناخته نشده است و قوانین مجلس و احکام دادگاهها (جز در احوال شخصیه آن هم به شرط تشخیص دادگاه و عدم تعارض با حقوق بین الملل) و تصمیمات دولتی هیچ التزامی برای سازگاری با ضوابط و ارزشهای اسلامی( فقه و شریعت) ندارند.. . در این مدل هم آزادی همه ادیان و مذاهب بدون هیج استثنائی در عبادات و امور شخصیه کاملا تضمین می شود، هم جدائی کامل دولت، رژیم سیاسی و بطور کلی حوزه عمومی از دین بطور دقیق رعایت می شود
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر