مشایی: حضرت عیسی کجا مدیر بود، از اینجا به آنجا فرار میکرد!
به گزارش فارس، اسفندیار رحیممشایی مشاور و رئیس دفتر رئیسجمهور که در جلسه هفتگی جامعه اسلامی وعاظ جهت پاسخگویی به سوالات روحانیون این تشکل حاضر شده بود، در ابتدای سخن خود ضمن قرائت دعای الهم عجل لولیک الفرج .... اظهار داشت: خداوند را شاکرم که توفیق حضور در این مراسم را عطا فرمود.مهم ترین بخش سخنان وی را در ادامه می توانید بخوانید.
* در برخی جاها خواندهام که مشایی بنیانگذار یک مکتب خاص است. من از بچگی پای منبر بزرگ شدهام و با روحانیون و علما آشنا بودم. میدانم که قاطبه علمای ما به لحاظ اقتصادی در طبقه متوسط جامعه قرار داشتند البته باید گفت که بعد از انقلاب اسلامی علمای ما به لحاظ اقتصادی تحت فشار بیشتری قرار گرفتند.
*در واکنش به اظهارات من برخیها گفتهاند که من چرا حرف میزنم، برخیها گفتهاند که نباید در اموری که سررشته ندارم وارد شوم. هر کسی که حرف میزند از سر ادعای فضل و فضیلت نیست ما از پیامبر اسلام نقل میکنیم، از معصوم نقل میکنیم. کسی ادعای امامت و معصومیت نمیکند. اگر قرار باشد که هر کسی که برای100 نفر صحبت میکند، آن 100 نفر بشنوند و حرفهای حقیقت را به دیگران منتقل نکنند، کار به جایی نمی رسد.
* ما تکلیف داریم تا در راستای توسعه اندیشههای دینی تلاش کنیم و یکی از این راهها بیان است. این بیان ممکن است،هم اقرار باشد و هم تاکید و یا از جهت تنویر باشد.
* بنده به عنوان کسی که از بچگی پای درس علما و روحانیون بودهام، اعتقاد دارم خداوند نور ایمان را از دوران کودکی در من قرار داده است. من از سن 13 سالگی در مساجد و به دستور روحانیون مساجد سخنرانی میکردم، در سن 14 سالگی در مدرسه کلاس درس مذهبی برگزار کرده بودم.
*من بدون مقدمه میخواهم بگویم اگر کسی آمد و گفت که من شاگرد این مکتب هستم فهمی که به صورت کتبی و یا شفاهی از علما پیدا کردهام را میخواهم به عنوان شاگرد مکتب بیان کنم دلیلی بر مدعی بودن من نیست. ما مدعی هستیم که مکتب ما اقناع میکند جانهای ما را، مکتب ما،عقل ما را ارضا میکند، دل ما را سیراب میکند و ما از سر عقل و محبت و عشق میگوییم که مکتب ما حیات بخش است.
*اگر شما به عنوان مبلغان دین چنین بحثهایی را بکنید، میگویند شما مبلغ هستید و میگویید، اما اگر من به عنوان مهندس،پزشک یا یک سیاستمدار بگویم نشان ادعای من نیست بلکه نشانه تاثیر کار اهل علم است. این محصول تلاش علماست. اگر من به عنوان شاگرد کوچک مکتب علما، اندیشه علما را ابلاغ کنم و نشر بدهم این خوب است یا بد. باید بگویم از خوب و بد گذشته. این یک تکلیف است. اما یک شرط دارد و شرطش این است که آنچه که میگوییم باید بر منطق اندیشه اسلامی باشد و در چارچوبهای جهان بینی توحیدی اسلامی شیعی ناب باشد.
* هر کس به هر چه که میگوید مسئول است. نباید به کسی گفت که تو چرا حرف میزنی، خوب او باید حرف بزند. ما باید بگوییم در جامعه بگوییم و بیان کنیم تا دشمن از اینکه ادعا میکند دین ناکارآمد است، مایوس شود.
* ما باید حتما حرف بزنیم اما درست حرف بزنیم. اگر کسی آمد و گفت: این حرفی که شما زدید اشتباه است این طور باید پاسخش را داد که ممکن است کسی مثل من حرفهایی را بزند که اشتباه نیز در آن موجود باشد. شما علما نیز ممکن است در بین خودتان اختلافاتی در این مورد که به فلسفه گرایش داشته باشید یا نه، مباحث فقهی داشته باشیم.
منطق علم این نیست که به کسی بگویند چرا حرف میزنی
*روشی که در حوزههای ما به شکل سنتی است، متاسفانه در دانشگاههای ما نیست، این است که در حوزه، علم را از طریق عشق و تکلیف یاد میگیرند و در خصوص آن مباحثه میکنند. تا آجر به آجر در کنار هم بنشیند تا مستحکم بالا بیاید. پس منطق علم این نیست که به کسی بگویند،چرا حرف میزنی اما لازم است که با کمال حساسیت همه حرفها را بشنویم و دقیق باشیم که خدای ناکرده یک رگهای از جهل و تزریق به نام دین مطرح نشود تا سرآغاز یک انحراف باشد.
* بنده به عنوان شاگرد این مکتب مطالبی را در خصوص دین، خدا، جامعه دینی، نظام دینی و آینده گفتهام و خواهم گفت. من نمیخواهم بگویم رئیس دفتر فردی به نام احمدینژاد هستم که من او را به عنوان خالصترین آدمهای امروز روی کره زمین یافتم و من ذرهای احساس گرایش به نفس و هوای نفس را در رئیسجمهور نمیبینم.
اگر خطایی در بحثهای من وجود دارد، سکوت نکنید و آن را مطرح کنید
* شهید بهشتی و شهید مطهری به واعظ بودن افتخار میکردند. من از روحانیون حاضر میخواهم در بحثهای عقیدتی که میکنم هر کجا اشکال دیدند به آن اعتراض کنند. خواهش میکنم اگر خطایی در بحثهای من وجود دارد، سکوت نکنید و آن را مطرح کنید.
* ما متاسفانه با دو گروه امروز مواجهیم. یک گروه سانسورگر که پشت پرده نشسته و احزاب فراوانی در اختیار دارد، و گروه دیگر که ظاهر ولایتمدار دارد اما باطنش متفاوت است. البته گروه دیگری نیز وجود دارد که نمیتوانم بگویم باطنش ولایتمدار نیست اما آتش بیار معرکه است.
*درجلسه تودیع و معارفه وزیر علوم که تعداد قابل توجهی از فضلای حوزه و اساتید دانشگاه حضور داشتند، من بحثی را مطرح کردم که خلاصه این بحث این بود که خداوند عالم را آفرید چون میخواست شناخته شود، اگر شناخته شود آفرینش را انجام داده است.آفرینش هم مشخص است که انسان گل سرسبد عالم است و اگر انسان خلق نشود خدا شناخته نمیشود. من گفته بودم که اگر همه آفرینش منجر به این شود که انسان خدا را بشناسد بنابراین شناخت خدا خلقت را حکیمانه میکند و اگر شناخت خدا حاصل نشود خلاف حکمت است حالا ما نمیتوانیم کار خلاف حکمت را به خدا نسبت دهیم پس نتیجه میگیریم که الزاما باید کار زندگی و هستی به شناسایی و معرفت انسان به خدا منجر شود. همه کسانی که از انبیاء و اولیا آمدهاند همه ماموریتشان همین بود.
* انسان موجودی بزرگی است و خیلی قیمت دارد. قیمت گذاشتن روی انسان قیمت گذاشتن روی خدا است. نه اینکه بگوئیم قیمت خدا چند است. یعنی ما ارزش خدا را از طریق ارزش انسان میفهمیم چرا که خودش گفته "و تبارکالله احسنالخالقین ". انتظار داریم هرکاری متناسب با فاعل آن کار باشد.خدا وقتی به انسان افتخار میکند، این نشان میدهد که ما باید به سراغ این آدم برویم، این آدم باید شناخته شود، این آدم باید عزیز شود. تمام دستورات و احکام اسلام را در راستای بزرگ کردن انسان است و یک مثلث تشکیل شده از انسان، جهان و خداوند وجود دارد که ما باید خودمان را بشناسیم، تا ظرفیت پیدا کنیم.
اگر بخواهیم خدا بزرگ شناخته شود، باید انسان شناخته شود
* برای اینکه اگر بخواهیم خدا بزرگ شناخته شود، باید انسان شناخته شود .اگر علم بشر را توسعه ندهیم اخلاقیات آن نیز توسعه نخواهد گرفت. عرض من این است، اگر مهدی(عج) ظهور کند و جهان را پر از عدل و داد کند به توسعه علم خواهد پرداخت. چرا که اصل توسعه علم بعد از ظهور امام زمان است.
من میگویم بودن انسان ربطی به بودن خدا ندارد
*در برخی از سایتها نوشته شده بود که مشایی گفته است اگر انسان نباشد خدا حفظ خواهد شد. این بحث کاملا روشن است من میگویم بودن انسان ربطی به بودن خدا ندارد. بودن انسان که معلول است چه ربطی به بودن خدا دارد. این وجود ماست که به بودن خدا وابسته است.
مدیریت انبیاء
*به چه کسی جایزه میدهند که اگر بخواهد مدیریت حضرت نوح را زیر سئوال ببرد؟ اینکه برای بنده که رئیسدفتر رئیسجمهوری چون احمدینژاد که ارزشهای اسلامی نقطه آرمان وی و بازگشت به ارزشهای امام و اسلام ناب افتخارش است چگونه امکان دارد.
توسعه اندیشه دینی و پایداری نظام
*مقام معظم رهبری جملات زیادی در تایید دولت احمدینژاد بیان داشته است . بحث من در مرکز همایش رازی این بود که انقلاب اسلامی آمده است تا تفکر دینی را احیاء کند و این ماموریت ما است. جمهوری اسلامی نظامی است که مدیریت میکند تا احیای دین صورت بگیرد. احیای دینی باید با معرفت صورت بگیرد. این نظام اگر بخواهد برقرار بماند باید علم دینی و اندیشه دینی را توسعه بدهد و این مدیریت و برنامههمراه با جهتگیری و منابع را لازم دارد. من در سخنرانی خود گفتم درست است که معلمی اخلاق کار بزرگی است اما پیامبران معلم اخلاق نبودند و معلمی اخلاق یکی از وجوه انبیاء بوده است. پیامبر مدیر جامع است ( البته پیامبرانی که رسالت داشتند) یعنی باید نظام را او برقرار کند. او باید اقتصاد، سیاستخارجی را مدیریت و عدالت را برقرار کند.
حضرت عیسی کجا مدیر بود، از اینجا به آنجا فرار میکرد
*حضرت عیسی سی و چند سال پیامبر بودند. آیا حضرت عیسی که پیامبر بود مدیر هم بود؟ حضرت عیسی کجا مدیر بود، حضرت عیسی که از اینجا به آنجا فرار میکرد، حضرت عیسی در تهدید قتل بود، در مضیقه بود، در محدودیت بود ما نباید حساب جامعه دوران حضرت مسیح را به پای حضرت بنویسیم. من در سخنرانیم گفتم که فرض کنید حضرت عیسی را نمیکشتند کسی میتوانست بگوید حضرت عیسی 300 سال پیامبری نمیکرد، حضرت موسی میتوانست 500 سال پیامبری کند.
* متاسفانه در خصوص سخنرانیهای من واقعیت به صورت آنچه که گفته میشود منتشر نمیشود.
چرا خدا عامل وحدت نیست
*علت اینکه بشر در طول تاریخ در کنار هم قرار نگرفته و به وحدت نرسیده و در برابر هم قرار گرفته و جنگ و ستیز به راه انداخته است. نشانگر این است که آنها خدای واحد را آنگونه که باید بشناسند، نشناخته و به آن ایمان نیاوردهاند.
علت عدم وحدت نبود توحید است
*نتیجه کلمه توحید، توحید کلمه است.علت عدم وحدت نبود توحید است و راه صلاح بشر بازگشت به توحید است. رسانهها مطالب مرا درست منعکس نمیکنند و در صورت ارسال جوابیه، جوابیه منتشر نمیشود اما مطالبی که میگویم را همه منتشر میکنند.
احمدینژاد بگوید حرف نزن، حرف نمیزنم
*برخیها به من میگویند که اظهاراتم موجب حمله برخیها به احمدینژاد میشود، حالا باید گفت که احمدینژاد به من بگوید که حرف نزن من حرف نمیزنم، من که ماموریت فردی ندارم و به طور طبیعی اگر از دولت بیرون آمدهام به عنوان یک مهندس هر گونه که دلم بخواهد حرف میزنم. آقای احمدینژاد میگوید که برخیها میخواهند که تو حرف نزنی.
ماجرای مرتاض 400 ساله هندی
*من از شما سئوال میکنم آیا انسان 400 ساله داریم. جن کرمانی هم اگر وجود داشته باشد مربوط به برخی از افراد است .من که مازندرانی هستم. من رئیس سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران بودهام، قبل از آن هم مدیر شبکه رادیو بودم و البته مدیر رادیو پیام نیز بودهام. این آقایی که امروز موسسه آینده روشن را مدیریت میکند خوب میداند که این موسسه را من بنیان گذاشتم.
رادیو پیام بعد از حضور من در آنجا به جای موسیقی به مهدویت پرداخت
*رادیو پیام رادیو موسیقی بود، اما زمانی که من مدیریت این رادیو را بدست گرفتم، بررسی کنید، تا ببیند تا مشخص شود در یک روز چند بار در خصوص ساحت مقدس مهدویت صحبت میشد، یکی از برنامههای پر شنونده رادیو در شبهای جمعه چهار ساعت فقط بحث امام زمان را مطرح میکرد.
پیش از اینکه ما به شهرداری تهران بیاییم تهران چگونه بود
* در شهرداری ما چند موسسه مذهبی راهاندازی کردیم.پیش از اینکه ما به شهرداری تهران بیاییم تهران چگونه بود در زمانی که آقای احمدینژاد در شهرداری بودند من مدیر امور فرهنگی شهرداری بودم.
رژیم صهیونیستی و مشایی
* دو روز قبل از آن روزی که من آن جمله را در خصوص اسرائیل در مراسمی که در شمال کشور به مناسبت گرامیداشت شهدا برگزار شده بود گفتم که شهدا زندهاند و نتیجه خونهای شهدا ثمر داده است و اسرائیل مرده است اما هنوز تشییع جنازه نشده است. من شاید حداقل صدها سخنرانی علیه اسرائیل کردهام اما شما ببینید شاید جمله من در این خصوص اشتباه باشد که اشکالی دارد. شما روزنامه کیهان را ببینید این روزنامه نوشته است مشایی در برابر اسرائیل سر تعظیم فرو آورده و اسرائیل را تمجید کرده است.
کیهان را محکوم نکنم، مسلمان نیستم
* خدا شاهد است که این دروغ است من به همین جهت علیه روزنامه کیهان شکایت کردهام و حتما این روزنامه محکوم خواهد شد. اگر این روزنامه محکوم نشود من مسلمان نیستم. چون دروغ بسیار بزرگی را نوشته است.این روزنامه گفته است که هوشنگ امیراحمدی را مشایی به ایران آورده و در ایران مشایی با هوشنگ امیراحمدی ملاقات کردهاند در حالی زمانی که این فرد ایران آمد من اصلا نمیدانستم که آمده و اصلا با من تماس نگرفته و اجازه ملاقات از من نیز نخواسته است و تا زمانی که از کشور بیرون نرفته بود من نفهمیده بودم که وی به ایران آمده است.
ما با مردم دنیا حتی مردم آمریکا و اسرائیل دوست هستیم
*این عبارت من است موضع ما نسبت به مردم دنیا موضع دوستانی است. البته در انتهای این سخنانم گفتم که حتی مردم آمریکا و اسرائیل نیز موضعی نداریم چرا که بحث سیاست بین الملل ما دوستی با مردم است. موضع ما موضع پیامبر است.
* من در این سخنرانی گفتم که ما با همه مردم دنیا حتی مردم آمریکا و اسرائیل دوست هستیم که ابتدا برخیها گفتند چرا گفتی ملت اسرائیل، من احساس کردم که شاید خطا کرده باشم. فردای آن روز خبرنگاران در این خصوص از من سئوال کردند. اما باید بگویم که واژه ملت در ادبیات سیاسی با مردم فرق میکند. ملت به ازای دولت شمرده میشود.
* در خصوص سخنرانی من در مورد اسرائیل شانتاژ آفرینی فراوانی شد و اصلا هیچ کس رها نمیکرد از این سایت به آن سایت، از این روزنامه به آن روزنامه،از آن عالم تا آن عالم و حتی 200 نماینده مجلس علیه من امضا کردند که البته برخی از آنها بعدها پیش من آمدند و ابراز پشیمانی کردند. آقای مشایی مقام معظم رهبری فرمودند بحث دوستی با اسرائیل غلط است.
اگر موضعم را در خصوص اسرائیل بد میدانستم آنرا تکرار نمیکردم
*احمدی نژاد گفته است حرف مشایی حرف دولت است من اگر جمله خود را در خصوص اسرائیل بد میدانستم آن را تکرار نمی کردم اما من بر این اساس این مسئله را گفتم که اگر اسرائیل را امروز دنیا یک کشور میشناسند، یک کشوری است که با یک سیلی حذف میشود. حال اگر بخواهیم بدانیم که چرا حذف نمیشود به خاطر اینکه نفوذ در بسیاری از کشورها دارد و افکار عمومی را به نفع خود و علیه ما بسیج میکند.سیاست دولت این بود که ما در عین حال که با صهیونیزم مقابل میکنیم و افتخار این دولت این بود که موج بزرگی از مقابله با صهیونیزم جهانی را در دنیا به راه انداخت ما میخواستیم بگویم که این رژیم در حالی که در دنیا قانونی نیست در سرزمین خودش نیز مورد اعتراض مردم قرار گرفته است. اصل بحث آقا این بود که این مسئله چیست که شما اینقدر آن را کش میدهید، بعد فرمودند که که مردم اسرائیل دوست ما نیست و حرف بنده را نفی فرمودند و توضیح دادند. بعد از بیانات آقا طی نامهای خطاب به رهبری نوشتم که مقام معظم رهبری فصل الخطاب است. تعریفی که بنده از ولایت فقیه دارم این است که به محض اینکه معلوم شد نظر ولی فقیه چیزی دیگری است تکلیف روشن است.
نوشتهاند که من قطعا جاسوس و عامل موسادم
* امروز برخی از روزنامهها نوشتهاند که قطعا، جاسوس و از عوامل موساد هستم.
چطور عالم است که میگوید حج از شئون ولی فقیه است
*زمانی که بحث ادغام سازمان حج و سازمان گردشگری مطرح بود یکی از آقایان نامهای نوشتند و متذکر شدند که حج از شئون ولی فقیه است و ما نباید در آن دخالت کنیم. من تعجب کردم که چطور این فرد عالم است، عالمه، چطور عالم است که میگوید حج از شئون ولی فقیه است آیا او ولی فقیه را فقط یک روحانی می داند. ولی فقیه کیست. آن ولی فقهی که ما در مکتب علما فهمیدیم همه چیز برای اوست. داخلی و خارجی ندارد سیاست خارجی، هوا فضا ... از شئون ولی فقیه است. این آقایی که میگفت حج که از شئون ولی فقیه است در انتخابات چگونه عمل کرد و کدام طرف رفت.
مگر احمدی نژاد اجازه میدهد که کسی یک ذره انحراف داشته باشد
* که اگر 27 سال قبل از احمدی نژاد را در خصوص توجه به قرآن و روحانیت را جمع بزنیم و ضربدر 100 بکنیم به سه سال دوران احمدی نژاد نمیرسد. حال باید دید که احمدی نژاد کیست؟ مگر احمدی نژاد اجازه میدهد که کسی یک ذره انحراف داشته باشد. حال که برخیها نمیتوانند این مسائل را توجیه کنند میگویند مشایی احمدی نژاد را سحر کرده است. چرا میگویند مرتاض 400 ساله یا جن کرمانی؟ برای اینکه نمیتوانند دولت و سئوالات ما را توجیه کنند و به همین خاطر به این مسائل روی میآورند.
توضیح:خبرگزاری فارس اعلام کرده مشایی در خصوص ادغام سازمان حج ، بازدید از نمایشگاه هدیه تهرانی و نامه مقام معظم رهبری در کن لم یکن کردن معاون اول رئیس جمهوریاش مطالبی ایراد کرده که بنا به این گفته مشایی که شرعا از انتشار این مطالب راضی نیست، از انتشار آنها صرف نظر کردیم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر