۱۳۹۰ مرداد ۱۲, چهارشنبه

قسمت بیستم - مقطع کنونی تکامل اجتماعی ایران- مرحله حاضرین انقلاب ایران


در این جا سخن ما پیرامون اصلاح طلبان حکومتی است. لذا بد نیست در این مکان قدری هم پیرامون لفظ اصلاحات و افتراق آن با رفرم مکث کنیم.

در بسیاری زبان های زنده دنیا مقوله رفرم و اصلاحات با هم یکی نشانده میشوند در حالی که چنین ترادفی درست نیست. رفرم به آن گونه اصلاحاتی گفته می شود که به منظور به ریشه و اصل برگرداندن صورت می پذیرد. ر- فرم به این اعتبار یعنی به فرم اصلی و اولیه بازگشتن و یا بازگرداندن .

علت اصلی ایده رفرم که در مورد نظام ها سیاسی و نظام های دینی پیشنهاد می شود از آنجا برخاسته شده که چون این نهاد ها در طول زمان از اصل خود دور می شوند و به این معنا دفرمه می شوند از این رو این نظر پدیدار شد که با اصل رفرم می توان به این نهاد ها فرم اولیه شان را بازگردانید.

بطور نمونه در مورد رفرماسیون دین مسیحیت هم انگیزه اصلی از رفرم همین بازگشت مسیحیت به اصل گذشته خویش بوده است.

ما در ایران رفرم یعنی بازگشت به گذشته خویش را داشته ایم.

در مورد اصلاحات به معنای رفرم باید دقت داشت که هرباره رفرم- بازگشت به گذشته خویش - در کدام خویشتن خویش جاری است. ما برای این منظور بایستی عرصه های هستی و خویشتن خویش را از پیش روشن کنیم.

نظر به همین عرصه هاست که هرگونه رفرم و بازگشت به گذشته خویش بد و مذموم نیست. چون سخن ما در رابطه با اصلاح طلبان حکومتی باید توجه داشت طرح رفرم در عرصه حکومتی و در رابطه با جمهوری اسلامی به این معناست که ما خواهان بازگشت جمهوری اسلامی ایران به اصل اولیه خود نظیر بازگشت به عصر طلایی امام باشیم. بهر حال به این اصلاحات که رفرم نام دارد کسی تحت نام اصلاحات نمی تواند اشکالی بگیرد.

اما اصلاحات روبه بیشی هم وجود دارد که در مباحثه پیرامون مرحله انقلاب مطرح است. در این جا اصلاحات به مفهوم ترقی و پیشرفت اجتماعی از شرایط سنتی به شرایط عالی مدرنیته است.

در مبحث اصلاحت به معنای توسعه و گذار به مدرنیته باید توجه داشت دو نکته مطرح است.

1- اصلاح حکومت از حکومت سنتی به حکومت مدرن

2- انجام اصلاحات اجتماعی و اقتصادی و سیاسی از سوی حکومت سنتی

معمولا بیش از این که اصلاح حکومت وقت مطرح باشد این نکته مطرح - نکته دوم - است که آیا اصلاحات در عرصه های گوناگون اجتماعی از سوی حکومت سنتی ممکن است یا نه؟

اما همانگونه که میدانید در ایران درعوض این پرسش مطرح شده که آیا جمهوری اسلامی ایران اصلاح پذیر است یا نه؟

در حقیقت امر بایستی این پرسش مطرح می بود که آیا جمهوری اسلامی ایران اصلاح گر است یا نه؟

و منظور از اصلاح گری در سایه جمهوری اسلامی هم نه بازگردانیدن کشور به شرایط گذشته از جامعه سنتی که معمولا جمهوری اسلامی بنابر جوهر اجتماعی و تاریخی اش به آن گرایش دارد، یعنی حالت ر - فرم اجتماعی بل که اصلاحت اجتماعی کشور بسوی مدرنیته مطرح است.

در مورد اصلاحات بسوی مدرنیته باید توجه داشت که این امر همان تحول تدریجی و گونه به گونه شدن اجتماعی کشور از حالت سنتی به حالت مدرنیته اجتماعی است.

این اصلاحات یک اصلاحات انقلابی و تاریخی است. در این اصلاحات انقلابی و تاریخی این نکته مطرح است که آیا کشور از نظر تاریخی و اجتماعی اصلاح پذیر است یا نه؟

ما دیدیم که جزم گرایان که منکر اصلاحات لیبرال دمکراتیک هستند مدعی می باشند در عصر امپریالیسم مفروضشان امر اصلاحات لیبرال دمکراتیک در ایران امکان پذیر نیست. آنها در عوض به ما می گویند لیبرال دمکراسی یک راه اصلاحی کشور نیست باید بدنیال آلترناتیو تاریخا عالی تر از آن بود.

در مقابل این اصلاح طلبان حکومتی هستند که امر اصلاح جمهوری اسلامی ایران را در ازای اصلاح کشور مطرح می کنند.

اما این اصلاحی که اصلاح طلبان حکومتی مطرح می کنند برابر با اصلاحات لیبرال دمکراتیکی که ما مطرح می کنیم نیست. در اصلاحات لیبرال دمکراتیک که اصلاح نظام های اجتماعی کشورگنجانیده شده اصلاح جامعه مدرن کشور، توسعه مدرنیته، نظم و ساختار پذیری جامعه مدرن ایران اعم از کار و سرمایه، در یک کلام اصلاح به پیش و انقلابی کشور به سوی جامعه بالنده و مدرن کشورمطرح می باشد. در این اصلاح ما می خواهیم در نهایت جامعه مدرن را که از نظر نظام سیاسی کنون دارای نظام سیاسی خود نیست داری نظم و ساختار سیاسی متناسب با خود نماییم.

در این اصلاحات بطور کلی انتظام و نظم و ساختار پذیری کلیت مدرنتیه اجتماعی مد نظر است.

اما در عوض در اصلاحی که اصلاح طلبان حکومتی مطرح می کنند همان اختلاف کهنه در جامعه سنتی و قرون وسطایی مطرح است که از قدیم میان اشراف و مردم وجود داشته است. در چنین منازعه ایی مسئله تحول اجتماعی کشور از سنت به مدرنیته و انتظام پذیری سازه های مدرنتیه در کلیه عرصه های اجتماعی مطرح نیست.


جالب این جاست که میان این اصلاح طلبان حکومتی از یکسو و ازسوی دیگر جزم گرایانی که پیرو انقلاب سوسیالیستی هستند یک قطب بندی کاذبی بوجود آمده است.

بر پایه این قطب بندی یک طرف خواهان اصلاح جامعه سنتی وبه تبع آن نظام سیاسی آن که جمهوری اسلامی است می باشد و در قطب دیگر پیروان انقلاب سوسیالیستی قرار دارند که مدعی هستند که آنجه اصلاح طلبان می خواهند یک اصلاح لیبرال دمکراتیک است و این در عصر جهانی شده سرمایه داری عملی نیست.



ادامه دارد...


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر